unexampled

/ˌʌnɪgˈzɑːmpl̩d//ˌʌnɪɡˈzɑːmpl̩d/

معنی: بی مانند، بی نظیر، بی همتا، فرد، بی سابقه
معانی دیگر: بی مثال، غیر موازی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having no previous example or equal; unprecedented.

- an unexampled catastrophe
[ترجمه گوگل] یک فاجعه بی مثال
[ترجمه ترگمان] عجب فاجعه ای!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We ask for an unexampled effort, believing that it can be made by them.
[ترجمه گوگل]ما تلاش بی‌نظیری را درخواست می‌کنیم، با این باور که می‌توان آن را انجام داد
[ترجمه ترگمان]ما یک تلاش بی نظیر را درخواست می کنیم و معتقد هستیم که این تلاش می تواند توسط آن ها انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our comradeship and our brotherhood in war were unexampled.
[ترجمه گوگل]رفاقت و برادری ما در جنگ بی مثال بود
[ترجمه ترگمان]رفاقت و برادری ما در جنگ بی سابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Witchcraft blazed forth with unexampled virulence ( Montague Summers ).
[ترجمه گوگل]جادوگری با خشونت بی مثال شعله ور شد (مونتاگ سامرز)
[ترجمه ترگمان]جادوگری با زهر مهلک (مونتاگ سامرز)بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Laser initiation has unexampled advantages due to its unique optical initiation mode by contrast with conventional electrical initiation way.
[ترجمه گوگل]راه اندازی لیزر به دلیل حالت شروع نوری منحصر به فرد خود در مقایسه با روش شروع الکتریکی معمولی مزایای بی مثالی دارد
[ترجمه ترگمان]شروع لیزری مزایای بی نظیر را به دلیل حالت شروع نوری منحصر به فرد آن با شروع روش شروع الکتریکی مرسوم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The technique of dynamic pressure rise measurement is a non-contacting measure method which is only belong to freeze-dry and it has more unexampled merits that others do.
[ترجمه گوگل]تکنیک اندازه‌گیری افزایش فشار دینامیکی یک روش اندازه‌گیری بدون تماس است که فقط مربوط به خشک کردن انجمادی است و مزایای بی‌نمونه‌تری نسبت به دیگران دارد
[ترجمه ترگمان]تکنیک افزایش فشار دینامیک یک روش اندازه گیری غیر تماسی است که تنها متعلق به خشک شدن است و مزایای بی نظیری است که دیگران انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can no longer help thanking you for your unexampled kindness to my poor sister.
[ترجمه گوگل]دیگر نمی توانم از لطف بی مثال شما به خواهر بیچاره ام تشکر نکنم
[ترجمه ترگمان]من بیش از این نمی توانم از شما تشکر کنم که نسبت به خواهر بیچاره من لطف کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Emerging as the times require, the approach of computerization has its unexampled advantage over others.
[ترجمه گوگل]با توجه به زمان ظهور، رویکرد کامپیوتری مزیت بی‌نظیر خود را نسبت به سایرین دارد
[ترجمه ترگمان]همان طور که زمان نیاز دارد، رویکرد کامپیوتری شدن، برتری بی نظیر خود را نسبت به دیگران دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی مانند (صفت)
unique, inapproachable, unparalleled, unprecedented, inimitable, incomparable, unexampled

بی نظیر (صفت)
unique, inapproachable, unparalleled, unprecedented, inimitable, incomparable, unrivaled, unbeatable, nonpareil, unexampled

بی همتا (صفت)
unique, unparalleled, incomparable, unrivaled, unbeatable, unmatched, matchless, peerless, nonpareil, unexampled

فرد (صفت)
single, only, unique, odd, unparalleled, unexampled

بی سابقه (صفت)
unprecedented, unheard, unexampled

انگلیسی به انگلیسی

• unprecedented, having no parallel

پیشنهاد کاربران

بپرس