unethical

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not following or in accordance with the standards of right and wrong that are held by an individual or group.
مشابه: shady, wrong

- It is unethical for a lawyer to reveal confidential information about his or her client.
[ترجمه Ariyan] برای یک وکیل غیر اخلاقی ( غیر قانونی ) است که اطلاعات شخصی موکل خود را افشا کند
|
[ترجمه گوگل] افشای اطلاعات محرمانه در مورد موکل خود برای یک وکیل غیراخلاقی است
[ترجمه ترگمان] برای وکیلی غیر اخلاقی است که اطلاعات محرمانه درباره مشتری یا موکلش را افشا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It would be unethical to carry out such experiments on animals.
[ترجمه گوگل]انجام چنین آزمایشاتی بر روی حیوانات غیراخلاقی است
[ترجمه ترگمان]انجام چنین آزمایشاتی بر روی حیوانات غیراخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's simply unethical to promote and advertise such a dangerous product.
[ترجمه گوگل]تبلیغ و تبلیغ چنین محصول خطرناکی به سادگی غیراخلاقی است
[ترجمه ترگمان]تبلیغ و تبلیغ چنین محصولی بسیار غیر اخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A number of surgeons came under suspicion of unethical behaviour.
[ترجمه گوگل]تعدادی از جراحان مشکوک به رفتار غیراخلاقی شدند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از جراحان تحت تاثیر رفتار غیر اخلاقی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I disapproved of their unethical actions.
[ترجمه گوگل]من با اقدامات غیراخلاقی آنها مخالفت کردم
[ترجمه ترگمان]من با اعمال غیراخلاقی آن ها مخالف بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Much global business remains mercilessly unethical at heart.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مشاغل جهانی در قلب به طرز بی رحمانه ای غیراخلاقی باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تجارت جهانی بی رحمانه بی رحمانه غیراخلاقی و بی رحمانه باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Proving Koch's postulates would of course be unethical and controversy is fuelled by this lack of scientific certainty.
[ترجمه گوگل]اثبات فرضیات کخ البته غیراخلاقی خواهد بود و مناقشات ناشی از عدم قطعیت علمی است
[ترجمه ترگمان]اثبات اصول کوچ البته غیر اخلاقی است و مجادله با این عدم قطعیت علمی به وجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is deemed unethical until a product is licensed.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که یک محصول مجوز نداشته باشد، این غیراخلاقی تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]این کار تا زمانی که یک محصول مجاز باشد، غیر اخلاقی تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All of this is highly unethical, not to say illegal.
[ترجمه گوگل]همه اینها بسیار غیراخلاقی است، نه گفتن غیرقانونی
[ترجمه ترگمان]همه این کارها بسیار غیر اخلاقی است، نه گفتن غیر قانونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He says that it is unethical to produce and market a drug which would harm the patient or a foetus.
[ترجمه گوگل]او می گوید که تولید و عرضه دارویی که به بیمار یا جنین آسیب می رساند، غیراخلاقی است
[ترجمه ترگمان]او می گوید تولید و بازاریابی دارویی غیر اخلاقی است که به بیمار و یا جنین آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It would be unethical for me to reveal anything my client has discussed with me.
[ترجمه گوگل]برای من غیراخلاقی است که هر چیزی را که موکلم با من صحبت کرده است فاش کنم
[ترجمه ترگمان]برای من غیر اخلاقی است که چیزی را که مشتری با من مورد بحث قرار داده است را فاش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To prescribe nothing could be unethical, uncaring, and perilous in terms of the investigation of the case and the pursuit of truth.
[ترجمه گوگل]تجویز هیچ چیز از نظر بررسی پرونده و پیگیری حقیقت نمی تواند غیراخلاقی، بی توجه و خطرناک باشد
[ترجمه ترگمان]تجویز هیچ چیز غیر اخلاقی، بی تفاوت، و مخاطره آمیز برای بررسی پرونده و پی گیری حقیقت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Medical Committee found the doctor guilty of unethical conduct towards three of his patients.
[ترجمه گوگل]کمیته پزشکی این پزشک را به دلیل رفتار غیراخلاقی نسبت به سه بیمارش مجرم تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]کمیته پزشکی، دکتر را در رفتار غیراخلاقی خود نسبت به سه بیمار خود گناهکار دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It might be deemed unethical, however, to perform a controlled trial.
[ترجمه گوگل]با این حال، ممکن است انجام یک کارآزمایی کنترل شده غیراخلاقی تلقی شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ممکن است غیر اخلاقی تلقی شود تا یک محاکمه کنترل شده اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If are obtained using immoral or unethical ways, I would rather do what I love.
[ترجمه گوگل]اگر با روش های غیر اخلاقی یا غیراخلاقی به دست می آیند، ترجیح می دهم کاری را که دوست دارم انجام دهم
[ترجمه ترگمان]اگر با استفاده از روش های غیر اخلاقی و غیر اخلاقی به دست آیند، ترجیح می دهم آنچه را که دوست دارم انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Operating without the proper indication is not just unethical an assault.
[ترجمه گوگل]عملیات بدون نشانه مناسب فقط یک حمله غیراخلاقی نیست
[ترجمه ترگمان]اجرای بدون نشانه مناسب تنها یک حمله غیر اخلاقی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not ethical, immoral
unethical behaviour is wrong and unacceptable according to a particular convention or system of beliefs; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بی ادبی کنش های غیر اخلاقی که مورد پسند جامعه واقع نمیشود
عدم انطباق با استانداردهای مورد تایید رفتار اجتماعی
غیرقانونی
She believes that killing animals for food or fur ia completely immoral ( =unethical )
غیر شرعی
Immoral
غیر اخلاقی

بپرس