1. She unerringly picks us out of the crowd in the cavernous old building.
[ترجمه گوگل]او بدون اشتباه ما را از میان جمعیت در ساختمان قدیمی غاردار بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]او فقط ما را از میان جمعیت داخل ساختمان غار غار مانند بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او فقط ما را از میان جمعیت داخل ساختمان غار غار مانند بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She had seized unerringly on the fact that most disturbed him.
[ترجمه گوگل]او به طور اشتباه متوجه این واقعیت شده بود که بیشتر او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]از این حقیقت که بیش از همه او را ناراحت کرده بود دچار اشتباه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این حقیقت که بیش از همه او را ناراحت کرده بود دچار اشتباه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He unerringly fixed things for us.
[ترجمه گوگل]او بدون اشتباه همه چیز را برای ما درست کرد
[ترجمه ترگمان]اون همه چیزو برای ما درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون همه چیزو برای ما درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They are, however, unerringly perceptive of trusting relationships with professionals.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها به طور اشتباه به روابط اعتماد با متخصصان ادراک می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها دسته ای از روابط قابل اعتماد با افراد حرفه ای را تشخیص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها دسته ای از روابط قابل اعتماد با افراد حرفه ای را تشخیص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The bell captain, Herbie Chandler, was firmly and unerringly impaled.
[ترجمه گوگل]ناخدای زنگ، هربی چندلر، محکم و بدون خطا به چوب بست
[ترجمه ترگمان]کاپیتان زنگ به صدا در آمد و گفت: کاپیتان بل لر محکم و محکم به دیوار اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاپیتان زنگ به صدا در آمد و گفت: کاپیتان بل لر محکم و محکم به دیوار اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They knew unerringly what to aspire to.
[ترجمه گوگل]آنها بدون اشتباه می دانستند که چه آرزویی دارند
[ترجمه ترگمان]می دانست که چه چیزی را باید آرزو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می دانست که چه چیزی را باید آرزو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The man could unerringly select the parts that were necessary to his task.
[ترجمه گوگل]مرد می توانست بدون خطا قسمت هایی را انتخاب کند که برای کارش ضروری بود
[ترجمه ترگمان]مرد می توانست قطعاتی را که برای کارش ضروری بود انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرد می توانست قطعاتی را که برای کارش ضروری بود انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An unerringly professional team greet and treat clients.
[ترجمه گوگل]یک تیم حرفه ای اشتباه به مشتریان خوش آمد می گوید و با آنها رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]یک تیم حرفه ای بدون اشتباه به مشتریان خوشامد می گوید و آن ها را درمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تیم حرفه ای بدون اشتباه به مشتریان خوشامد می گوید و آن ها را درمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You unerringly manage to pick the wrong people and the wrong things. "
[ترجمه گوگل]شما بدون اشتباه افراد اشتباه و چیزهای اشتباه را انتخاب می کنید "
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید افراد اشتباهی را انتخاب کنید و چیزهای اشتباهی را انتخاب کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید افراد اشتباهی را انتخاب کنید و چیزهای اشتباهی را انتخاب کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was wonderful to watch her fingers moving deftly and unerringly.
[ترجمه گوگل]تماشای انگشتان او که ماهرانه و بدون خطا حرکت می کردند فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]تماشای انگشتانش ماهرانه و بدون اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تماشای انگشتانش ماهرانه و بدون اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As she moved to obey, the black spot of the gun followed her unerringly across the sitting room.
[ترجمه گوگل]همانطور که او برای اطاعت حرکت می کرد، نقطه سیاه اسلحه او را بدون اشتباه در اتاق نشیمن دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]در همان حال که او می خواست اطاعت کند، خال سیاه اسلحه او را در اتاق نشیمن دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در همان حال که او می خواست اطاعت کند، خال سیاه اسلحه او را در اتاق نشیمن دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And over the past few days it had developed an infuriating habit of wandering unerringly back to the subject of Adam Burns.
[ترجمه گوگل]و طی چند روز گذشته عادت آزاردهندهای پیدا کرده بود که بدون اشتباه به موضوع آدام برنز بازگردد
[ترجمه ترگمان]و در طول چند روز گذشته، این عادت را به خشم تبدیل کرده بود که بدون اشتباه به سوی موضوع آدام برنز برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و در طول چند روز گذشته، این عادت را به خشم تبدیل کرده بود که بدون اشتباه به سوی موضوع آدام برنز برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Those choking fits, for instance, and the way in which she followed her routine so unerringly.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، موارد خفگی و روشی که او به طور اشتباه از روال خود پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]مثلا آن بحران های خفگی، برای مثال، و راهی که او با آن همه اشتباه او را دنبال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مثلا آن بحران های خفگی، برای مثال، و راهی که او با آن همه اشتباه او را دنبال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We described how the golden plover manages to fly over thousands of miles of uncharted water each year directly and unerringly to Hawaii.
[ترجمه گوگل]ما توضیح دادیم که چگونه سهره طلایی موفق می شود هر سال هزاران مایل از آب ناشناخته را به طور مستقیم و بدون خطا به هاوایی پرواز کند
[ترجمه ترگمان]ما توضیح دادیم که چگونه the طلایی هر ساله به طور مستقیم و بدون اشتباه به هاوایی پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما توضیح دادیم که چگونه the طلایی هر ساله به طور مستقیم و بدون اشتباه به هاوایی پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید