unequally

جمله های نمونه

1. Higher education is unequally distributed across social classes.
[ترجمه گوگل]آموزش عالی به طور نابرابر در بین طبقات اجتماعی توزیع شده است
[ترجمه ترگمان]آموزش عالی به طرزی نابرابر در میان طبقات اجتماعی توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The budget was unequally distributed between the departments.
[ترجمه گوگل]بودجه به طور نابرابر بین ادارات توزیع شد
[ترجمه ترگمان]بودجه به طرزی نابرابر میان دپارتمان ها توزیع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Power and reward are distributed unequally in most societies, and so the privileged will be much freer.
[ترجمه گوگل]قدرت و پاداش در اکثر جوامع به طور نابرابر توزیع می شود و بنابراین افراد ممتاز بسیار آزادتر خواهند بود
[ترجمه ترگمان]قدرت و پاداش بصورت نابرابر در اغلب جوامع توزیع می شوند، و بنابراین امتیازات بسیار آزادتر خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The victims were treated unequally.
[ترجمه گوگل]با قربانیان رفتار نابرابر شد
[ترجمه ترگمان]قربانیان به طور نابرابر رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Body: A thing of shreds and patches, borrowed unequally from good and bad ancestors and a misfit from the start. Ralph Waldo Emerson
[ترجمه گوگل]بدن: چیز تکه تکه و تکه‌ای که به طور نامساوی از اجداد خوب و بد وام گرفته شده و از همان ابتدا نامناسب است رالف والدو امرسون
[ترجمه ترگمان]بدن: چیزی از تکه های و وصله ها، به طرزی نابرابر از نیاکان خوب و بد قرض گرفته شده و متفاوت از شروع است رالف والدو امرسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unequally spaced sampling is also useful in other forms of imaging system besides acoustical holography.
[ترجمه گوگل]نمونه برداری با فاصله نابرابر در سایر اشکال سیستم تصویربرداری علاوه بر هولوگرافی آکوستیکال نیز مفید است
[ترجمه ترگمان]نمونه گیری فاصله زمانی نیز به غیر از holography های صوتی نیز در دیگر اشکال سیستم تصویربرداری مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leaf blade base rounded or unequally cordate. . .
[ترجمه گوگل]پایه تیغه برگ گرد یا نابرابر قلب است
[ترجمه ترگمان]پایه تیغه برگ گرد و یا نابرابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She didn't like being treated unequally but she tried not to notice it.
[ترجمه گوگل]او دوست نداشت که با او نابرابر رفتار شود، اما سعی کرد متوجه این موضوع نشود
[ترجمه ترگمان]او دوست نداشت با او رفتار کند، اما سعی کرد توجهی به آن نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The combatants were unequally matched. Elias was anger, Cornelis spiteful.
[ترجمه گوگل]رزمندگان به طور نابرابر همتا بودند الیاس عصبانی بود، کورنلیس کینه توز
[ترجمه ترگمان]مردان جنگی با هم یک سان بودند الیاس عصبانی بود و کینه توزانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Snow scattered unequally over the mountainside.
[ترجمه گوگل]برف به طور نابرابر در دامنه کوه پراکنده شد
[ترجمه ترگمان]برفی که در دامنه کوه به حال افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Violence and pollution are spread even more unequally.
[ترجمه گوگل]خشونت و آلودگی حتی به طور نابرابرتر گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]خشونت و آلودگی به طور نابرابر گسترش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Government funding also distributed unequally.
[ترجمه گوگل]بودجه دولت نیز به طور نابرابر توزیع شد
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری دولت نیز به طور نابرابر توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their profits were divided unequally.
[ترجمه گوگل]سود آنها به طور نابرابر تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]سود آن ها به دو قسمت تقسیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Knowledge, power and economic resources are the raw materials of social action, and they are all unequally available.
[ترجمه گوگل]دانش، قدرت و منابع اقتصادی مواد خام کنش اجتماعی هستند و همه به طور نابرابر در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]دانش، قدرت و منابع اقتصادی مواد خام اقدام اجتماعی هستند و آن ها به طور نابرابر در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an unequal manner

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم equ ( به صورت equi هم نوشته می شود )
📌 این ریشه، معادل "equal" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "equal" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Equate: to make “equal”
🔘 Equatable: able to be considered “equal”
🔘 Inequivalent: not “equal”
🔘 Equivalently: in an “equal” manner
🔘 Equivalency: the state of being “equal”
🔘 Adequate: “equal” to a requirement
🔘 Inadequate: not “equal” to a need
🔘 Adequacy: the quality of being “equal” to a demand
🔘 Inadequacy: the state of not being “equal” to a requirement
🔘 Adequately: in a manner “equal” to what’s needed
🔘 Inadequately: not meeting the “equal” standard
🔘 Equitably: in a fair or “equal” way
🔘 Inequitably: not in a fair or “equal” manner
🔘 Equitableness: the quality of being “equal” and fair
🔘 Equidistantly: at “equal” distances
🔘 Equal: the same or “equal”
🔘 Equally: in an “equal” manner
🔘 Equality: the condition of being “equal”
🔘 Unequal: not “equal”
🔘 Unequally: in a manner that is not “equal”
🔘 Inequality: lack of “equal” status
🔘 Equalize: to make “equal”
🔘 Equalizer: something that makes others “equal”
🔘 Equalization: the process of making things “equal”
🔘 Equinoctial: relating to times when day and night are “equal”
🔘 Equidistant: at “equal” distances
🔘 Equilateral: having all sides “equal”
🔘 Equilibrium: a state of “equal” balance
🔘 Equinox: time of the year when day and night are “equal”
🔘 Equitable: fair or “equal” in treatment
🔘 Equivalent: essentially “equal” in value or meaning
🔘 Equiangular: having “equal” angles
🔘 Equation: a statement asserting “equal” values
🔘 Equator: an imaginary line dividing Earth into “equal” halves
🔘 Equatorial: relating to the “equal” midline of Earth
🔘 Equanimity: maintaining an “equal” state of mind
🔘 Equipotent: having “equal” power or effect
🔘 Equilibrate: to bring to an “equal” balance
🔘 Equity: the quality of being fair or “equal”
🔘 Equipoise: a state of “equal” balance
🔘 Equable: remaining “equal” in mood or temper
🔘 Equidistance: the condition of being at “equal” distance
🔘 Equivocal: open to more than one meaning, not “equal” clarity
🔘 Equivocate: to use ambiguous language, lacking “equal” clarity
🔘 Equivocation: the act of being unclear, not “equal” in directness
🔘 Inequity: an unfair situation, not “equal”
🔘 Inequitable: lacking “equal” fairness
🔘 Unequivocal: leaving no doubt, entirely “equal” in clarity
🔘 Equivalence: the condition of being essentially “equal”
🔘 Equilibration: the process of achieving “equal” balance

نابرابر

بپرس