unequaled

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having no equal; peerless; matchless.
متضاد: equaled
مشابه: alone, champion, matchless, nonpareil, unapproachable, unique, unparalleled

- His performance of the aria is still unequaled.
[ترجمه گوگل] عملکرد او در آریا هنوز بی نظیر است
[ترجمه ترگمان] عملکرد او در آریا همچنان بینظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This country still had a deeply oppressive, unequal and divisive political system.
[ترجمه گوگل]این کشور هنوز یک نظام سیاسی عمیقاً ظالمانه، نابرابر و تفرقه افکن داشت
[ترجمه ترگمان]این کشور هنوز یک سیستم سیاسی deeply، نابرابر و divisive داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The twins are unequal in height.
[ترجمه گوگل]دوقلوها از نظر قد نابرابر هستند
[ترجمه ترگمان]دوقلوها قد و قواره ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Exchange of unequal values makes the poor countries poorer.
[ترجمه گوگل]مبادله ارزش های نابرابر کشورهای فقیر را فقیرتر می کند
[ترجمه ترگمان]مبادله ارزش های نابرابر، کشورهای فقیر را فقیرتر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She cut two slices of noticeably unequal size.
[ترجمه گوگل]او دو برش با اندازه نابرابر برش داد
[ترجمه ترگمان]دو تکه از اندازه نابرابر او را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. he women have threatened to strike against unequal pay.
[ترجمه گوگل]او زنان را تهدید به اعتصاب علیه دستمزد نابرابر کرده است
[ترجمه ترگمان]اون زن تهدید کرده که در برابر حقوق unequal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pieces were unequal in length.
[ترجمه گوگل]طول قطعات نابرابر بود
[ترجمه ترگمان]بالاخره این مهره ها نامساوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I feel unequal to the task.
[ترجمه گوگل]احساس می کنم در انجام وظیفه نابرابر هستم
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم که به این کار نمی رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unequal distribution of wealth may cause division in society.
[ترجمه گوگل]توزیع نابرابر ثروت ممکن است باعث تفرقه در جامعه شود
[ترجمه ترگمان]توزیع Unequal ثروت ممکن است موجب تقسیم در جامعه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sleeves are unequal in length.
[ترجمه گوگل]طول آستین ها نابرابر است
[ترجمه ترگمان]آستین ها به اندازه طول نامساوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She suddenly felt unequal to the task she had set herself.
[ترجمه گوگل]او ناگهان در برابر وظیفه ای که برای خود تعیین کرده بود احساس نابرابری کرد
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس کرد که نمی تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Egyptians probably measured their day in twenty-four hours of unequal length.
[ترجمه گوگل]مصریان احتمالاً روز خود را در بیست و چهار ساعت طول نابرابر اندازه گرفتند
[ترجمه ترگمان]احتمالا مصری ها روز خود را در بیست و چهار ساعت نامساوی اندازه گیری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The imperialist powers forced the Qing Dynasty to sign a series of unequal treaties.
[ترجمه گوگل]قدرت های امپریالیستی سلسله چینگ را مجبور به امضای یک سری معاهدات نابرابر کردند
[ترجمه ترگمان]قدرت های استعمارگر سلسله چینگ را وادار به امضای یک سری معاهدات نابرابر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He faced his enemy with unequaled courage.
[ترجمه گوگل]او با شجاعت بی نظیری با دشمن خود روبرو شد
[ترجمه ترگمان]او با شجاعت خود با دشمن روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rooms upstairs are of unequal size.
[ترجمه گوگل]اندازه اتاق های طبقه بالا نابرابر است
[ترجمه ترگمان]اتاق های طبقه بالا به اندازه unequal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The minute division of labour in the production process,and increasing interdependency in trade and economy is evident in the financial crisis afflicting us at the end of this century. Economic activity is no longer purely a matter of production, trade and barter. It is a means to satisfy human desires of every kind. Within it, there is an element of unequal relationship between the strong and the weak.
[ترجمه گوگل]تقسیم کار جزئی در فرآیند تولید و افزایش وابستگی متقابل تجارت و اقتصاد در بحران مالی که در پایان این قرن ما را گرفتار کرده است مشهود است فعالیت اقتصادی دیگر صرفاً یک موضوع تولید، تجارت و مبادله نیست وسیله ای برای ارضای خواسته های انسان از هر نوع است در درون آن، عنصری از رابطه نابرابر بین قوی و ضعیف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تقسیم فوری نیروی کار در فرآیند تولید و افزایش بهره وری در تجارت و اقتصاد در بحران مالی که ما را در پایان این قرن مبتلا می کند مشهود است فعالیت اقتصادی دیگر صرفا موضوع تولید، تجارت و مبادله کالا نیست این وسیله ای است برای ارضای نیازهای انسان از هر نوع در درون آن، یک عنصر از رابطه نابرابر بین قوی و ضعیف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• peerless, matchless, unparalleled, incomparable (also unequalled)

پیشنهاد کاربران

unequaled
بی مانند، بی نظیر، یکتا
بی رقیب
unequalled, US usually unequaled
/ʌnˈiː. kwəld/ adjective slightly formal
better or more extreme than any other
Though small, this restaurant offers a range of fish dishes unequalled anywhere else in London.

بپرس