uneasily

جمله های نمونه

1. I shifted uneasily under his gaze.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی زیر نگاهش جابجا شدم
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی خودم را زیر نگاه او جا دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was shifting about uneasily in his chair.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی روی صندلی خود جابه جا می شد
[ترجمه ترگمان]او با ناراحتی روی صندلی اش جابه جا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She shifted uneasily from one foot to the other.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی از یک پا به پای دیگر جابجا شد
[ترجمه ترگمان]او با ناراحتی از یک پا به طرف دیگر جا به جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Meg shifted uneasily on her chair.
[ترجمه گوگل]مگ با ناراحتی روی صندلی خود جابجا شد
[ترجمه ترگمان]مگ با ناراحتی روی صندلی اش جابه جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They looked unsure and shifted uneasily from foot to foot.
[ترجمه گوگل]آنها نامطمئن به نظر می رسیدند و با ناراحتی از پا به پا دیگر جابجا می شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها نامطمئن به نظر می رسیدند و با اضطراب از پا تا پا حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Charles' concern for the environment sits uneasily with his collection of powerful cars.
[ترجمه گوگل]نگرانی چارلز برای محیط زیست با مجموعه ماشین های قدرتمندش ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]نگرانی شارل نسبت به محیط، با مجموعه ماشین های قدرتمند خود به اضطراب می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The audience shifted uneasily in their seats.
[ترجمه گوگل]تماشاگران با ناراحتی در صندلی های خود جابجا شدند
[ترجمه ترگمان]حضار با اضطراب در صندلی هایشان جابجا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His socialist views sit uneasily with his huge fortune.
[ترجمه گوگل]دیدگاه های سوسیالیستی او با ثروت هنگفت او همراه است
[ترجمه ترگمان]عقاید سوسیالیست ها با fortune عظیم او در حال نشستن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The defendant twisted uneasily in his chair.
[ترجمه گوگل]متهم با ناراحتی روی صندلی خود پیچید
[ترجمه ترگمان]متهم با ناراحتی روی صندلی اش نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He moved uneasily in his chair.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی روی صندلیش حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی روی صندلی اش جابه جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I wondered uneasily what he was thinking.
[ترجمه گوگل]من با ناراحتی فکر کردم که او به چه فکر می کند
[ترجمه ترگمان]با نگرانی در این فکر بودم که او به چه چیزی فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I wondered uneasily if anything had happened to the children.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی فکر کردم که آیا برای بچه ها اتفاقی افتاده است؟
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که آیا اتفاقی برای بچه ها افتاده یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She shifted uneasily in her chair.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی روی صندلی خود جابجا شد
[ترجمه ترگمان]او با ناراحتی روی صندلی اش جابه جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bill shifted uneasily in his chair.
[ترجمه گوگل]بیل با ناراحتی روی صندلی خود جابجا شد
[ترجمه ترگمان]بیل با ناراحتی روی صندلی اش جابه جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The eyes of those in the room shifted uneasily from father to son.
[ترجمه گوگل]چشمان کسانی که در اتاق بودند با ناراحتی از پدر به پسر تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]چشم کسانی که در اتاق بودند با ناراحتی از پدر به پسر نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an uneasy manner, uncomfortably

پیشنهاد کاربران

با حالت معذب
به غیر از معنی که دوستان اشاره کردن. در موقعیتی که دو چیز را باهم مقایسه کنند به معنای اینست که تناسبی با هم دیگر ندارند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : unease
✅️ صفت ( adjective ) : uneasy
✅️ قید ( adverb ) : uneasily
به طرز ناموزونی
با ناراحتی
بی قرار
با دلواپسی
با نگرانی
با ترس و دلهر
به طور متزلزل و بی ثبات

بپرس