undulation

/ˌʌndjʊˈleɪʃn̩//ˌʌndjʊˈleɪʃn̩/

معنی: نوسان، زیر و بم، حرکت موجی، تموج
معانی دیگر: موج زنی، ترنجش، حرکت موجی شکل یا مار مانند، جنبش موجی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wavelike motion or alternation.
مشابه: roll, ruffle, wave

(2) تعریف: a wavy form, surface, edge, or appearance.
مشابه: roll

(3) تعریف: one of a series of waves or wavelike bends or curves.

جمله های نمونه

1. Silence brooded over the long undulations of the national park.
[ترجمه تقی قیصری] سکوت بر پستی و بلندی های پارک ملی حکم فرما بود.
|
[ترجمه گوگل]سکوت بر موج های طولانی پارک ملی حاکم شد
[ترجمه ترگمان]سکوت طولانی the پارک ملی بر او سایه افکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The road followed the undulations of the landscape.
[ترجمه تقی قیصری] جاده بر فراز و نشیب دشت کشیده شده بود.
|
[ترجمه گوگل]جاده از موج های منظره پیروی می کرد
[ترجمه ترگمان]جاده به دنبال the منظره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The downs fell in gentle undulations to the sea.
[ترجمه تقی قیصری] دشت در فراز ونشیب ملایمی تا دریا امتداد داشت.
|
[ترجمه گوگل]سرازیری ها در موج های ملایم به دریا افتادند
[ترجمه ترگمان]بلندی های آن در دریا پایین می رفت و در دریا فرود می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pickup's stylus must faithfully track undulations which are smaller than the wavelength of light.
[ترجمه گوگل]قلم پیکاپ باید مواج هایی را که کوچکتر از طول موج نور هستند، صادقانه دنبال کند
[ترجمه ترگمان]قلم pickup باید با دقت undulations را ردیابی کند که کوچک تر از طول موج نور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The undulations in Rough or Not paper allow the dusty pastel more surface area to grip to.
[ترجمه تقی قیصری] زبری کاغذ چه درشت باشد و چه ریز، امکان چسبیدن پاستل گچی خشک را در سطح بیش تری فراهم می کند.
|
[ترجمه گوگل]موج‌های موجود در کاغذ خشن یا بدون کاغذ به پاستل غبارآلود اجازه می‌دهد تا سطح بیشتری را در دست بگیرد
[ترجمه ترگمان]undulations در کاغذ زبر است و یا نه، اجازه می دهد تا سطح صاف و غبار آلود سطح زمین را فرا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Learn more about the lower undulation belly dance move with tips from a belly dancer in this free dance lesson video.
[ترجمه تقی قیصری] مطالب بیش تری را در باره ی حرکت های رقص شکم پایین تنه از توصیه های یک رقاص در این درس ویدیویی رایگان بیاموزید.
|
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان آموزش رقص، درباره حرکت رقص شکم موج دار با نکاتی از یک رقصنده شکم بیشتر بیاموزید
[ترجمه ترگمان]بیشتر در مورد رقص شکم lower یاد بگیرید و با نوک رقصنده باله در این ویدئو رقص آزاد حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The undulation abnormity type is to take open and pressure in turn as the remarkable characteristic.
[ترجمه گوگل]نوع ناهنجاری موجی این است که باز و فشار به نوبه خود به عنوان مشخصه قابل توجه در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]نوع undulation undulation برای باز کردن و فشار به نوبه خود به عنوان ویژگی قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The altimetry geoid undulation is mainly conducted by convergence between two or three plates, and its components at short wavelength characterize tectonics within basins.
[ترجمه گوگل]موج سنجی ژئوئید ارتفاع سنجی عمدتاً با همگرایی بین دو یا سه صفحه انجام می شود و اجزای آن در طول موج کوتاه تکتونیک درون حوضه ها را مشخص می کنند
[ترجمه ترگمان]The altimetry undulation عمدتا با هم گرایی بین دو یا سه بشقاب و اجزای آن در طول طول موج کوتاه، تکتونیک را در حوضه ها مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For 30 year international petroleum price undulation is fierce, the overall assumes the trend of escalation.
[ترجمه تقی قیصری] در ۳۰ سال آینده نوسانات قیمت نفت متلاطم و فرض کلی بر روند افزایش آن است.
|
[ترجمه گوگل]برای 30 سال نوسان قیمت بین المللی نفت شدید است، در کل روند تشدید را فرض می کند
[ترجمه ترگمان]به مدت ۳۰ سال، قیمت نفت بین المللی undulation است و به طور کلی روند افزایشی را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The risks are from electricity market undulation, the rise of policies execution cost, inertness after finishing the quotient and the policies invalidation.
[ترجمه گوگل]خطرات ناشی از موج‌سواری بازار برق، افزایش هزینه اجرای سیاست‌ها، بی‌حرکتی پس از اتمام ضریب و بی‌اعتباری سیاست‌ها است
[ترجمه ترگمان]این خطرات ناشی از رکود بازار برق، افزایش هزینه اجرای سیاست ها، inertness پس از اتمام خارج قسمت و ابطال سیاست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Would you the undulation of one wave, its trick to me transfer.
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید موج یک موج، ترفند آن را به من منتقل کنید
[ترجمه ترگمان]آیا تو حرکت یک موج را پیدا می کنی، این یک حقه است برای من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rocking undulation turns in belly dancing will allow a belly dancer to move around a room.
[ترجمه گوگل]تکان دادن چرخش های موج دار در رقص شکم به یک رقصنده شکم اجازه می دهد در یک اتاق حرکت کند
[ترجمه ترگمان]Rocking undulation به رقص شکم تبدیل می شوند و به یک رقصنده باله اجازه حرکت در اطراف اتاق را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fast generation of this undulation over the East China Sea is the result of the depression, which was generated from the north trough moving southeasterly in conjunction with the south trough.
[ترجمه گوگل]نسل سریع این موج بر روی دریای چین شرقی نتیجه فرورفتگی است که از ناوچه شمالی در حال حرکت به سمت جنوب شرقی در ارتباط با ناوچه جنوبی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]تولید سریع این رودخانه در دریای چین شرقی نتیجه افسردگی است که از آبشخور شمال به موازات آبشخور جنوب ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The undulation of Mohorovicic discontinuity under JX region only causes the gravity anomaly of 21-42 milligals.
[ترجمه گوگل]موج ناپیوستگی Mohorovicic در ناحیه JX تنها باعث ناهنجاری گرانشی 21-42 میلی‌گال می‌شود
[ترجمه ترگمان]The of Mohorovicic در منطقه jx تن ها باعث انحراف جاذبه ۲۱ - ۴۲ milligals می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوسان (اسم)
amplitude, oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsation, modulation, lurch, libration, vibrancy, undulation, vibratility

زیر و بم (اسم)
modulation, undulation

حرکت موجی (اسم)
undulation, sinuosity

تموج (اسم)
vibration, undulation

انگلیسی به انگلیسی

• act of undulating; waving motion; wavy form, wave-like bend or curve

پیشنهاد کاربران

undulation= حرکت موج دار
undulation of cilia and flagella =حرکت مژک ها و تاژک ها
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : undulate
✅️ اسم ( noun ) : undulation
✅️ صفت ( adjective ) : undulating
✅️ قید ( adverb ) : _
undulation ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: موجوارگی
تعریف: ← موجوارگی زمینوار
ناهمواری

بپرس