undocumented

/ʌnˈdɑːkjəmentəd//ʌnˈdɒkjʊmentɪd/

فاقد مدارک قانونی، بی سند، فاقد ویزا (یا پاسپورت)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not accompanied by supporting evidence or verifying information.

- Scientists were suspicious of the inventor's undocumented claims.
[ترجمه گوگل] دانشمندان به ادعاهای غیرمستند مخترع مشکوک بودند
[ترجمه ترگمان] دانشمندان به ادعاهای غیرقانونی مخترع مظنون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not accompanied by a written record such as a receipt or certificate that can be used as proof of something.

- The sale of the liquor was undocumented.
[ترجمه گوگل] فروش مشروب بدون سند بوده است
[ترجمه ترگمان] فروش مشروب هم بی سند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. undocumented foreign workers will be expelled
کارگران خارجی فاقد ویزا اخراج خواهند شد.

2. Until glasnost, unofficial art was so undocumented that information is still patchy and that which exists tends towards the polemical.
[ترجمه گوگل]تا قبل از گلاسنوست، هنر غیررسمی آنقدر غیرمستند بود که اطلاعات هنوز تکه تکه است و آنچه وجود دارد به سمت جدلی گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که glasnost، هنر غیر رسمی کاملا غیر قانونی بود که اطلاعات هنوز تکه تکه است و این که وجود دارد تمایل به روش مجادله ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There has been harsh rhetoric against documented and undocumented immigrants, as well as attempts to deprive them of essential human services.
[ترجمه گوگل]لفاظی های تند علیه مهاجران مستند و غیرقانونی و همچنین تلاش هایی برای محروم کردن آنها از خدمات انسانی ضروری صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]معانی خشونت آمیز علیه مهاجران مستند و ثبت نشده و همچنین تلاش برای محروم کردن آن ها از خدمات ضروری انسانی وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is an undocumented belief that these patients have a very high stricture recurrence rate because of extensive oesophageal damage and fibrosis.
[ترجمه گوگل]یک باور غیرمستند وجود دارد که این بیماران به دلیل آسیب گسترده مری و فیبروز، میزان عود تنگی بسیار بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]یک باور undocumented وجود دارد مبنی بر این که این بیماران به دلیل آسیب گسترده oesophageal و fibrosis، نرخ recurrence بسیار بالایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As an extreme case, parameters could be undocumented and the code distributed together with a default parameter set.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک حالت شدید، پارامترها می توانند بدون سند باشند و کد همراه با یک مجموعه پارامتر پیش فرض توزیع شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مورد فوق العاده، پارامترها ممکن است بدون مجوز باشند و کد با یک مجموعه پارامتر پیش فرض همراه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any undocumented units and individuals can not bear engineering investigations, design tasks, not charged investigation, design costs.
[ترجمه گوگل]هر واحد و افراد غیرمستند نمی توانند بررسی های مهندسی، وظایف طراحی، بررسی هزینه ای، هزینه های طراحی را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]هر واحد و افراد بدون مجوز نمی توانند تحقیقات مهندسی، وظایف طراحی، و هزینه های طراحی را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. August 22 last year, 72 undocumented Central American migrants in Mexico have been killed Repass Mao tower, of which 32 Hondurans.
[ترجمه گوگل]22 اوت سال گذشته، 72 مهاجر غیرقانونی آمریکای مرکزی در مکزیک در برج مائو Repass کشته شدند که از این تعداد 32 هندورایی بودند
[ترجمه ترگمان]در ۲۲ اوت سال گذشته ۷۲ نفر از مهاجران غیرقانونی آمریکای مرکزی در مکزیک در برج مائو killed کشته شده اند که ۳۲ تن از آن ها متعلق به آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In essence this is a crackdown on undocumented migrants and criminalizes them.
[ترجمه گوگل]در اصل این سرکوب مهاجران غیرقانونی و جرم انگاری آنهاست
[ترجمه ترگمان]در اصل، این اقدام سخت گیری بر مهاجران غیرقانونی است و آن ها را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are four main points we need to consider, particularly for the earlier, undocumented settlements.
[ترجمه گوگل]چهار نکته اصلی وجود دارد که ما باید در نظر بگیریم، به ویژه برای سکونتگاه های قبلی و بدون سند
[ترجمه ترگمان]چهار نکته اصلی وجود دارد که ما باید در نظر بگیریم، به خصوص برای شهرک های قدیمی و بدون مجوز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. California has to spend nearly $ 2 billion a year educating undocumented children.
[ترجمه گوگل]کالیفرنیا باید سالانه نزدیک به 2 میلیارد دلار برای آموزش کودکان غیرقانونی هزینه کند
[ترجمه ترگمان]کالیفرنیا باید حدود ۲ میلیارد دلار در سال برای آموزش کودکان ثبت نشده هزینه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hospitals would be paid for emergency treatment provided to the undocumented, a cost often shifted to other patients today.
[ترجمه گوگل]بیمارستان ها برای درمان اورژانسی که به افراد غیرمجاز ارائه می شود، پرداخت می شود، هزینه ای که امروزه اغلب به بیماران دیگر منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ها هزینه درمان اضطراری ارایه شده در اختیارشان قرار داده می شود که هزینه آن اغلب به بیماران دیگر منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wilson tried, with little success, to get the federal government to reimburse the state for providing services to undocumented immigrants.
[ترجمه گوگل]ویلسون تلاش کرد، با موفقیت اندکی، دولت فدرال را وادار کند که هزینه ارائه خدمات به مهاجران غیرقانونی را به ایالت بازپرداخت کند
[ترجمه ترگمان]ویلسون با کمی موفقیت تلاش کرد تا دولت فدرال را وادار به بازپرداخت دولت برای ارائه خدمات به مهاجران غیرقانونی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. High altitude radar mapping has also helped reveal a hitherto undocumented people in Costa Rica.
[ترجمه گوگل]نقشه برداری رادار ارتفاع بالا همچنین به کشف افرادی که تاکنون در کاستاریکا فاقد مدرک بوده اند کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]نقشه رادار در ارتفاع بالا نیز به آشکار کردن افراد undocumented در کاستاریکا کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] مستند نشده محصولی که تولید کنندده ی آن ش، مطلبی را در سمتندات و کتاب راهنمای آن بیان نکرده است . برخی از برنامه های کامپیوتری کتکی بر ویژگیهای مستند نشده ی ماشینی هستند که روی آن اجرا می شوند . خطر به کرگیری ویژگیهای مستند نشده این است که امکان دارد در نسخه های بعدی، برنامه یا ماشین تغییر کنند . ویژگیهای مستند نشده به چندین دلیل موجودند . برخی از آنها از حذفهای اتفاقی مطالبی که در مستندات است . ناشی می شوند . ممکن است برخی از این مطالب نیز محرمانه باشند . نا توان رقابتی فروشنده را حفظ کنند . نگاه کنید به dc cumentation .

انگلیسی به انگلیسی

• not documented, without proof, without documents
an undocumented person is someone who has gone to a particular country to live and work but who is not officially allowed to do so; used in american english. adjective here but can also be used as a plural noun. e.g. the undocumented must rely on charities that require no proof of legal residency.

پیشنهاد کاربران

۱. غیر قانونی. غیر مجاز. بدون مجوز ۲. ثبت نشده. مستند نشده
مثال:
undocumented foreign workers will be expelled.
کارگران خارجی غیرقانونی و بدون مجوز اخراج خواهند شد.
یعنی فاقد ویزا یا پاسپورت
Undocumented migrant مهاجر غیرقانونی - کسی که ویزا پاسپورت نداشته باشد
undocumented migrants مهاجر غیرقانونی
مدون نشده
غیرمستند

بپرس