1. Frances beamed at her friend with undisguised admiration.
[ترجمه گوگل]فرانسیس با تحسین پنهانی به دوستش تاب زد
[ترجمه ترگمان]فرانسیس با تحسین و تحسین به دوستش لبخند زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Hean looked down at Bauer in undisguised disgust.
[ترجمه گوگل]هن با انزجاری پنهان به بائر نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]Hean با تنفر آشکاری به باور نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She looked at him with undisguised contempt.
[ترجمه گوگل]با تحقیر پنهانی به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با تنفر آشکاری به او نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was undisguised contempt in his voice.
[ترجمه گوگل]در صدایش تحقیر پنهانی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ تنفر آشکاری در صدایش وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. By mid-season the hostility between the two was undisguised.
[ترجمه گوگل]در اواسط فصل، خصومت بین این دو پنهان بود
[ترجمه ترگمان]در اواسط فصل، دشمنی بین این دو علنی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She looked at him with immediate and undisguised contempt.
[ترجمه گوگل]او با تحقیر فوری و پنهانی به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]زن با تنفر آشکاری به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They look at each other, disappointment tinged with undisguised relief.
[ترجمه گوگل]آنها به یکدیگر نگاه می کنند، ناامیدی با آرامشی پنهان
[ترجمه ترگمان]آن ها به هم نگاه می کنند و ناامیدی و ناامیدی آن ها را نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The undisguised face gleamed in the rain.
[ترجمه گوگل]صورت پنهان زیر باران می درخشید
[ترجمه ترگمان]صورت بی undisguised در زیر باران برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is blatant, undisguised opportunism by management, showing preference for what can be done, rather than what should be done.
[ترجمه گوگل]این یک فرصت طلبی آشکار و پنهان از سوی مدیریت است که ترجیح می دهد آنچه را که می توان انجام داد، به جای آنچه که باید انجام داد
[ترجمه ترگمان]بدون آشکار بودن فرصت طلبی توسط مدیریت، نشان دادن اولویت برای آنچه که می تواند انجام شود، به جای آنچه که باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bias of the work was undisguised.
11. Throughout it all, there was an undisguised murmur of conversation in the church and Denis felt slightly sick.
[ترجمه گوگل]در تمام این مدت، زمزمه مکالمه پنهانی در کلیسا به گوش می رسید و دنیس کمی احساس بیماری می کرد
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت زمزمه undisguised از گفتگو در کلیسا بود و دنی احساس کسالت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They regarded each other, in fact, with undisguised hostility and contempt.
[ترجمه گوگل]آنها در واقع با خصومت و تحقیر پنهان به یکدیگر نگاه می کردند
[ترجمه ترگمان]در واقع یکدیگر را با خصومت و تحقیر می نگریستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. From the start of that campaign, I faced undisguised hostility because of my sex.
[ترجمه گوگل]از ابتدای آن کمپین، من به دلیل جنسیت با دشمنی پنهانی مواجه شدم
[ترجمه ترگمان]از آغاز این کمپین، به خاطر جنسیت خود با دشمنی آشکاری روبرو شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The sentence is not unusual in the real undisguised.
[ترجمه گوگل]جمله غیرمعمولی در حالت پنهان واقعی نیست
[ترجمه ترگمان]این جمله در حقیقت آشکار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her exultation being quite undisguised was singularly inoffensive.
[ترجمه گوگل]شادی او که کاملاً پنهان نبود به طور منحصر به فردی توهین آمیز بود
[ترجمه ترگمان]exultation که کاملا آشکار بود کام لا علنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید