undiminished

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not decreased in size, prestige, or importance.

- He came out of the battle with his reputation for bravery undiminished.
[ترجمه گوگل] او در حالی از جنگ بیرون آمد که آوازه شجاعتش کم نشد
[ترجمه ترگمان] او از میدان نبرد بیرون آمد و به خاطر شجاعت و شجاعت پیشین خود، از میدان نبرد بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The fecundity of her imagination remained undiminished even at 80.
[ترجمه گوگل]باروری تخیل او حتی در 80 سالگی نیز کاهش نیافته بود
[ترجمه ترگمان]باروری تخیلات او حتی در سال ۸۰ هم کم تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her influence in the company remained undiminished.
[ترجمه گوگل]نفوذ او در شرکت بدون کاهش باقی ماند
[ترجمه ترگمان]نفوذ او در شرکت به طور کامل باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neil continued with undiminished enthusiasm.
[ترجمه گوگل]نیل با اشتیاق تمام نشدنی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]نیل با شور و شوق سابق ادامه داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anderson's respect appears undiminished, however, and is further indicated in his upholding of the modesty maxim.
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد که احترام اندرسون کاهش نیافته است و بیشتر در حمایت او از اصل فروتنی نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، احترام اندرسون بیشتر به نظر می رسد و بیشتر در حمایت خود از اصل فروتنی نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For them the Imperial Sun shines on undiminished!
[ترجمه گوگل]برای آنها خورشید امپراتوری بدون کاهش می درخشد!
[ترجمه ترگمان]برای آن ها خورشید امپراطور به طور کامل می درخشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Meanwhile, the firing from the walls was undiminished, and the last stages of trenching had proved extremely costly.
[ترجمه گوگل]در همین حال، شلیک از دیوارها کم نشد و آخرین مراحل سنگربرداری بسیار پرهزینه بود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تیراندازی از روی دیوارها به کلی بالا رفته بود و آخرین مراحل of بسیار پرهزینه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His fame will remain undiminished as long as the game of cricket is played.
[ترجمه گوگل]شهرت او تا زمانی که بازی کریکت انجام می شود، از بین نخواهد رفت
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که بازی کریکت بازی شود شهرت او کم تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They continued with undiminished enthusiasm.
[ترجمه گوگل]آنها با شور و شوق تمام ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق سابق ادامه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His musical prowess still undiminished at 6 he is without equal when it comes to instrumental excellence and stylistic versatility.
[ترجمه گوگل]قدرت موسیقی او در 6 سالگی هنوز کاهش نیافته است
[ترجمه ترگمان]قدرت موسیقی او هنوز در ساعت ۶ کم تر است و زمانی که به برتری ابزاری و تطبیق پذیری سبک مربوط می شود، برابر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They kept up the form of running with undiminished courage.
[ترجمه گوگل]آنها با شجاعت تمام نشدنی به شکل دویدن ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها با جسارت تمام به شکل دویدن ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His zest for life is clearly undiminished —indeed, in Berkshire's latest annual report, he wrote that he and his octogenarian partner Charlie Munger "tap-dance to work. "
[ترجمه گوگل]اشتیاق او برای زندگی به وضوح کاهش نیافته است - در واقع، در آخرین گزارش سالانه برکشایر، او نوشت که او و شریک هشت ساله‌اش چارلی مانگر «به کار می‌رقصند»
[ترجمه ترگمان]علاقه او به زندگی به وضوح کامل است - در واقع در آخرین گزارش سالانه برکشایر، او نوشته بود که او و شریک هشتاد ساله او، چارلی Munger \"برای کار کردن با او هم کاری می کنند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, its power to monopolise attention is undiminished.
[ترجمه گوگل]اول، قدرت آن در انحصار توجه کاهش نمی یابد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، قدرت آن برای جلب توجه کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her parents stood undiminished and unware of criticism.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش بی اعتنا ایستادند و از انتقاد بی خبر بودند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our capacity remains undiminished.
[ترجمه گوگل]ظرفیت ما کم نشده است
[ترجمه ترگمان]ظرفیت ما همچنان کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Forty years on, the book's power to shock is undiminished.
[ترجمه گوگل]چهل سال بعد، قدرت شوکه کردن کتاب کاهش نیافته است
[ترجمه ترگمان]چهل سال پیش، قدرت این کتاب در برابر ضربه کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not diminished, not made smaller, not reduced

پیشنهاد کاربران

کاهش نیافته. نقصان نیافته. کم نشده. بی کم و کاست
مثال:
And we shall surely pay them their full share, undiminished.
و ما حتما سهم کامل آنها را بی کم و کاست می دهیم.
�وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنْقُوصٍ�
مثل سابق - مثل گذشته - کما فی السابق
دست نخورده، کاسته نشده، بی کاستی
endless
بی پایان

نامحدود
نقصان نیافته، کم نشده، کاهش نیافته

بپرس