undeveloped

/ˌʌndəˈveləpt//ˌʌndɪˈveləpt/

بایر، کشت نشده، آباد نشده، توسعه نیافته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of developed.
مشابه: immature, primitive, rudimentary

جمله های نمونه

1. undeveloped land
زمین آباد نشده

2. The big losers will be the undeveloped countries, especially sub-Saharan Africa.
[ترجمه گوگل]بازنده بزرگ کشورهای توسعه نیافته به ویژه کشورهای جنوب صحرای آفریقا خواهند بود
[ترجمه ترگمان]بازندگان اصلی، کشورهای توسعه نیافته هستند، به ویژه کشورهای جنوب صحرای آفریقا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is a block of undeveloped land.
[ترجمه گوگل]این یک بلوک از زمین های توسعه نیافته است
[ترجمه ترگمان]این یک قطعه زمین توسعه نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The coastline is still largely undeveloped.
[ترجمه گوگل]خط ساحلی هنوز تا حد زیادی توسعه نیافته است
[ترجمه ترگمان]خط ساحلی هنوز تا حد زیادی توسعه نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't expose undeveloped film to light.
[ترجمه گوگل]فیلم توسعه نیافته را در معرض نور قرار ندهید
[ترجمه ترگمان]فیلم را در معرض نور قرار ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vast tracts of the country are wild and undeveloped.
[ترجمه گوگل]مناطق وسیعی از کشور وحشی و توسعه نیافته است
[ترجمه ترگمان]زمین های عظیم کشور وحشی و توسعه نیافته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The book trade is relatively undeveloped in its use of computers to change the whole way in which business is conducted.
[ترجمه گوگل]تجارت کتاب در استفاده از رایانه برای تغییر کل روش کسب و کار نسبتاً توسعه نیافته است
[ترجمه ترگمان]تجارت کتاب در استفاده از کامپیوتر نسبتا توسعه نیافته است تا کل روش انجام کسب وکار را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The economic abyss between developed and undeveloped countries is widening.
[ترجمه گوگل]ورطه اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]ورطه اقتصادی میان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته، در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He recommended that local governments start buying undeveloped land for affordable housing.
[ترجمه گوگل]او توصیه کرد که دولت های محلی شروع به خرید زمین های توسعه نیافته برای مسکن ارزان قیمت کنند
[ترجمه ترگمان]او توصیه کرد که دولت های محلی زمین توسعه نیافته را برای مسکن ارزان بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Recently, I found a roll of undeveloped film in a kitchen drawer.
[ترجمه گوگل]اخیراً یک رول فیلم توسعه نیافته در کشوی آشپزخانه پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]اخیرا یک رول فیلم توسعه نیافته را در یک کشوی آشپزخانه پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This ability therefore, can remain undeveloped or it can even be lost before it gets organized.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این توانایی می تواند توسعه نیافته باقی بماند یا حتی می تواند قبل از سازماندهی از بین برود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این توانایی می تواند توسعه نیافته باقی بماند و یا حتی می تواند قبل از اینکه سازمان دهی شود از دست برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The deepest is Lechuguilla, an undeveloped cavern that reaches 567 feet into the Earth.
[ترجمه گوگل]عمیق ترین غار لچوگیلا است، غاری توسعه نیافته که به عمق 567 فوتی زمین می رسد
[ترجمه ترگمان]عمیق ترین آن ها Lechuguilla، یک غار توسعه نیافته است که به ۵۶۷ پا به زمین می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Large amounts of undeveloped land, a finite resource, have been covered by roads and built development.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی از زمین های توسعه نیافته، یک منبع محدود، توسط جاده ها و توسعه ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]مقادیر زیادی از زمین توسعه نیافته، یک منبع محدود، توسط جاده ها و توسعه ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A simple enough rule which struck his rather undeveloped mind with the force of divine inspiration.
[ترجمه گوگل]قانون به اندازه کافی ساده که با نیروی الهام الهی ذهن نسبتاً توسعه نیافته او را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]یک قانون ساده و ساده که ذهن rather را با نیروی الهام الاهی درهم آمیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The latter had been undeveloped while I lived in alien cultures.
[ترجمه گوگل]این دومی توسعه نیافته بود، در حالی که من در فرهنگ های بیگانه زندگی می کردم
[ترجمه ترگمان]دومی زمانی توسعه نیافته بود که من در فرهنگ های بیگانه زندگی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not developed
undeveloped countries or regions are not industrialized and do not use modern methods of farming.

پیشنهاد کاربران

۱. {منطقه}توسعه نیافته. اباد نشده ۲. {زمین} کشت و زرع نشده. بایر
مثال:
The big losers will be the undeveloped countries
بازنده های بزرگ کشورهای توسعه نیافته خواهند بود.
رشد نیافته
توسعه نیافته - پیشرفت نکرده
( در مورد زمین )
- بایر
- دست نخورده
ناپیشرفته ، پیشرفت نکرده ، پَس افتاده ، عقب مانده ، عقب افتاده
خام، ابتدایی

بپرس