undesirable

/ˌəndəˈzaɪrəbl̩//ˌʌndɪˈzaɪərəbl̩/

معنی: ناخوش آیند، نا مطلوب، ناخواسته
معانی دیگر: ناخواستنی، ناخوشایند، عنصر نامطلوب، آدم ناخوانده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not wanted or liked; unattractive, unfavorable, or objectionable.
مترادف: disagreeable, objectionable, unattractive
متضاد: agreeable, desirable, positive
مشابه: distasteful, inappropriate, offensive, unbecoming, uninviting, unpopular, unsavory, unseemly

- Weeds are undesirable plants.
[ترجمه گوگل] علف های هرز گیاهان نامطلوبی هستند
[ترجمه ترگمان] Weeds گیاهان نامطلوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Setting the crops on fire was an undesirable outcome of their attack on the village.
[ترجمه گوگل] آتش زدن محصولات زراعی نتیجه نامطلوب حمله آنها به روستا بود
[ترجمه ترگمان] تعیین محصولات بر روی آتش نتیجه ای نامطلوب از حمله آن ها به روستا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- For some reason, she considered the shape of her legs undesirable.
[ترجمه گوگل] به دلایلی، او شکل پاهای خود را نامطلوب می دانست
[ترجمه ترگمان] به دلایلی، او شکل پاهایش را نامطلوب تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: undesirably (adv.)
• : تعریف: one who is not wanted or liked, esp. one not considered a worthy member of society.
مترادف: pariah
مشابه: leper, outcast, rabble, riffraff, scum, untouchable

جمله های نمونه

1. vinegar masks undesirable flavors
سرکه،مزه های ناخوشایند را می پوشاند.

2. inflation and other undesirable phenomena
تورم و دیگر پدیده های نامطلوب

3. the deportation of undesirable aliens
اخراج خارجیان ناخواسته

4. Inflation is considered to be undesirable because of its adverse effects on income distribution.
[ترجمه گوگل]تورم به دلیل اثرات نامطلوب آن بر توزیع درآمد، نامطلوب تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]تورم به دلیل اثرات نامطلوب آن بر توزیع درآمد نامطلوب تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is clearly undesirable for the issue to be ignored.
[ترجمه گوگل]واضح است که نادیده گرفتن این موضوع نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]به وضوح برای این مساله ناخوشایند است که نادیده گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The drug has no undesirable side-effects.
[ترجمه گوگل]دارو عوارض جانبی نامطلوب ندارد
[ترجمه ترگمان]این دارو هیچگونه عوارض جانبی خوشایندی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Certain chemicals can induce undesirable changes in the nervous system.
[ترجمه گوگل]برخی مواد شیمیایی می توانند تغییرات نامطلوبی را در سیستم عصبی ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی خاص می توانند موجب تغییرات نامطلوب در سیستم عصبی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A large group of undesirable strangers crashed her party.
[ترجمه گوگل]گروه زیادی از غریبه های نامطلوب مهمانی او را خراب کردند
[ترجمه ترگمان]یک گروه بزرگ از بیگانگان مزاحم او شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The drug may have other undesirable effects.
[ترجمه گوگل]این دارو ممکن است اثرات نامطلوب دیگری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این دارو ممکن است اثرات ناخوشایند دیگری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Certain estates are labelled as undesirable.
[ترجمه گوگل]برخی املاک به عنوان نامطلوب برچسب خورده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از املاک به عنوان نامطلوب برچسب زده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The merchant worked off an undesirable lot of goods.
[ترجمه گوگل]تاجر مقدار زیادی از کالاهای نامطلوب را کار کرد
[ترجمه ترگمان]اون تاجر از یه عالمه کالا استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rent control laws can have a number of undesirable effects.
[ترجمه گوگل]قوانین کنترل اجاره می تواند تعدادی از اثرات نامطلوب داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اجاره قوانین کنترل هزینه می تواند اثرات نامطلوب داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Illiterate and undesirable are treated as synonymous.
[ترجمه گوگل]بی سواد و نامطلوب مترادف تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]Illiterate و نامطلوب به عنوان مترادف تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Undesirable removal of lubricants may occur in machinery and hazards may arise in the use of steam lances.
[ترجمه گوگل]حذف نامطلوب روان کننده ها ممکن است در ماشین آلات رخ دهد و خطرات ممکن است در استفاده از لنج بخار ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]حذف Undesirable of ممکن است در ماشین آلات و خطرات رخ دهد که ممکن است در استفاده از نیزه بخار به وجود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناخوش آیند (صفت)
unsavory, unpleasant, ungrateful, distasteful, unwelcome, undesirable

نامطلوب (صفت)
unfavorable, unpleasant, noisome, undesirable, uncalled-for, ill-favored, ill-favoured, unwanted, indign

ناخواسته (صفت)
officious, unwelcome, undesirable, uncalled-for, unsought

انگلیسی به انگلیسی

• not desirable, not worth having
you describe people or things as undesirable when you disapprove of them and think that they will have harmful effects.

پیشنهاد کاربران

شخص :عنصر مامطلوب ( آدم نخاله )
the deportation of undesirable aliens
اخراج عناصر نامطلوب بیگانه از کشور ( خارجیان ناخواسته )
Liverpool was notorious for its sharpers - undesirables who tried to rip the tens of thousands of passengers off before they ever boarded
...
[مشاهده متن کامل]

لیورپول بدنام بود به خاطر آدم های دغل بازش - عناصر نامطلوبی که سعی می کردند غارت کنند ده ها هزار مسافر را قبل از اینکه آنها حتی سوار کشتی بشوند

نامطلوب
ناخواسته
ناخوشایند
غیر قابل پیش بینی
نامناسب

بپرس