صفت ( adjective )
• : تعریف: not wanted or liked; unattractive, unfavorable, or objectionable.
• مترادف: disagreeable, objectionable, unattractive
• متضاد: agreeable, desirable, positive
• مشابه: distasteful, inappropriate, offensive, unbecoming, uninviting, unpopular, unsavory, unseemly
• مترادف: disagreeable, objectionable, unattractive
• متضاد: agreeable, desirable, positive
• مشابه: distasteful, inappropriate, offensive, unbecoming, uninviting, unpopular, unsavory, unseemly
- Weeds are undesirable plants.
[ترجمه گوگل] علف های هرز گیاهان نامطلوبی هستند
[ترجمه ترگمان] Weeds گیاهان نامطلوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] Weeds گیاهان نامطلوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Setting the crops on fire was an undesirable outcome of their attack on the village.
[ترجمه گوگل] آتش زدن محصولات زراعی نتیجه نامطلوب حمله آنها به روستا بود
[ترجمه ترگمان] تعیین محصولات بر روی آتش نتیجه ای نامطلوب از حمله آن ها به روستا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تعیین محصولات بر روی آتش نتیجه ای نامطلوب از حمله آن ها به روستا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- For some reason, she considered the shape of her legs undesirable.
[ترجمه گوگل] به دلایلی، او شکل پاهای خود را نامطلوب می دانست
[ترجمه ترگمان] به دلایلی، او شکل پاهایش را نامطلوب تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به دلایلی، او شکل پاهایش را نامطلوب تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: undesirably (adv.)
مشتقات: undesirably (adv.)
• : تعریف: one who is not wanted or liked, esp. one not considered a worthy member of society.
• مترادف: pariah
• مشابه: leper, outcast, rabble, riffraff, scum, untouchable
• مترادف: pariah
• مشابه: leper, outcast, rabble, riffraff, scum, untouchable