undesirability


معنی: نامطلوبی
معانی دیگر: نامطلوبی

جمله های نمونه

1. The Trust is well aware of the undesirability of sending too many offers to members through the post.
[ترجمه گوگل]اعتماد به خوبی از نامطلوب بودن ارسال پیشنهادات زیاد به اعضا از طریق پست آگاه است
[ترجمه ترگمان]اعتماد به خوبی از نحوه ارسال پیشنهادهای بسیاری به اعضا از طریق پست آگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are you willing to look for such motive undesirability the woman?
[ترجمه گوگل]آیا حاضرید به دنبال چنین نامطلوبی بودن انگیزه زن باشید؟
[ترجمه ترگمان]آیا حاضرید چنین انگیزه برای زن پیدا کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But we have already discussed the undesirability of this assimilation.
[ترجمه گوگل]اما ما قبلاً در مورد نامطلوب بودن این همسان سازی بحث کرده ایم
[ترجمه ترگمان]اما ما قبلا درباره the این همانندسازی بحث کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Undesirability:the price-output relationship at equilibrium may not satisfy our macroeconomic goods.
[ترجمه گوگل]نامطلوب بودن: رابطه قیمت- تولید در حالت تعادل ممکن است کالاهای اقتصاد کلان ما را برآورده نکند
[ترجمه ترگمان]Undesirability: رابطه قیمت - خروجی در موازنه ممکن است کالاهای اقتصاد کلان ما را راضی نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She dressed Jane in rags to make her look bad to establish clearly the undesirability of another female in the house.
[ترجمه گوگل]او برای جین لباس های ژنده پوش پوشاند تا بد جلوه کند تا به وضوح نامطلوب بودن زن دیگری را در خانه مشخص کند
[ترجمه ترگمان]جین لباس کهنه را پوشید تا مطمئن شود که زن دیگری در خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The case for punishing the guilty is that by punishing them we most effectively bring home to other members of the class of responsible persons the undesirability of engaging in similar conduct.
[ترجمه گوگل]مورد مجازات مجرمان این است که با تنبیه آنها به بهترین نحو، نامطلوب بودن انجام رفتار مشابه را برای سایر اعضای طبقه افراد مسئول به ارمغان می آوریم
[ترجمه ترگمان]در مورد مجازات مقصر این است که با تنبیه آن ها به طور موثر به سایر اعضای رده افراد مسئول در رفتار مشابه وارد می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Being dateless on New Year's Eve is proof positive of a person's social and sexual undesirability.
[ترجمه گوگل]بدون تاریخ در شب سال نو، دلیل مثبتی بر نامطلوب بودن اجتماعی و جنسی یک فرد است
[ترجمه ترگمان]dateless بودن در شب سال نو گواه مثبت بودن روابط اجتماعی و جنسی فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After my shot of Indian essence, I need a comforting sedative – but the only places inside the old quarter used to be guesthouses of varying degrees of undesirability.
[ترجمه گوگل]بعد از مصرف اسانس هندی، به یک آرام بخش نیاز دارم – اما تنها مکان های داخل محله قدیمی مهمانخانه هایی با درجات مختلف نامطلوب بودن بودند
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه من از عصاره هندی استفاده کردم، به یک مسکن آرامش بخش نیاز دارم - اما تنها جایی که در بخش قدیمی آن به درجات مختلفی از undesirability عادت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the past, evolutionary biologists contemplating the absence of wheels in nature agreed that the explanation was not undesirability: wheels would be good for animals, just as they are for us.
[ترجمه گوگل]در گذشته، زیست‌شناسان تکاملی که به عدم وجود چرخ‌ها در طبیعت فکر می‌کردند، موافق بودند که توضیح آن نامطلوب نبود: چرخ‌ها برای حیوانات هم خوب هستند، همانطور که برای ما خوب هستند
[ترجمه ترگمان]در گذشته، زیست شناسان تکاملی در فکر عدم حضور چرخ ها در طبیعت به این نتیجه رسیدند که توضیحی برای حیوانات وجود ندارد: چرخ ها برای حیوانات خوب هستند، درست همان طور که برای ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نامطلوبی (اسم)
undesirability

انگلیسی به انگلیسی

• state of being undesirable, lack of appeal

پیشنهاد کاربران

بپرس