به اندازۀ کافی ارزش گذاری یا بهاداده نشده
کم ارزش قلمداد شده
کم ارزش شمرده شده
undervalued work
آثار کم ارزش قلمداد شده
کم ارزش شمرده شده
آثار کم ارزش قلمداد شده
کم ارزش گذاری شده، فروارزشگذاری شده
باتوجه به اینکه سی تمام کنایه از بی کم و کاست بودن چیزی می باشد، اتلاق کلمات سی کم برای این کلمه و سی بیش برای overvalued و سی تمام برای fairvalued امکانپذیر است ولی به نظر من استفاده از کلمات برساخته جدید برای مفاهیم جدید بر کلمات قدیمی مرجح است.
... [مشاهده متن کامل]
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
باتوجه به اینکه سی تمام کنایه از بی کم و کاست بودن چیزی می باشد، اتلاق کلمات سی کم برای این کلمه و سی بیش برای overvalued و سی تمام برای fairvalued امکانپذیر است ولی به نظر من استفاده از کلمات برساخته جدید برای مفاهیم جدید بر کلمات قدیمی مرجح است.
... [مشاهده متن کامل]
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
کمتر مورد ارزیابی قرار گرفتن
کم ارزش حساب کردن
- کاهش قیمت پیدا کرده
- با افت قیمت مواجه شده
- با افت قیمت مواجه شده
کم در نظر گرفتن بها
دست کم گرفتن ( ارزش )
دست کم گرفتن ( ارزش )
دست پایین