1. 'A little strange'is a gross understatement.
[ترجمه گوگل]"کمی عجیب" یک دست کم گرفتن فاحش است
[ترجمه ترگمان]کمی عجیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمی عجیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. To say the movie was bad is an understatement .
[ترجمه شادی] بی انصافیه بگیم فیلمه بد بوده!|
[ترجمه Eli] بگیم این فیلم بد بود کم گفتیم. ( بدتر از بد بود )|
[ترجمه گوگل]اینکه بگوییم فیلم بد بود دست کم گرفته شده است[ترجمه ترگمان]گفتن اینکه فیلم بد بوده، از حد واقعی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To say I'm disappointed is an understatement.
[ترجمه شادمهر] گفتن من ناامید شدم غیرواقعیه|
[ترجمه گوگل]اینکه بگویم ناامید هستم، دست کم گرفتن است[ترجمه ترگمان]به نظر من، من نا امید شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. To say we were pleased is an understatement .
[ترجمه گوگل]اینکه بگوییم ما راضی بودیم، دست کم گرفتن است
[ترجمه ترگمان]گفتن اینکه ما از این موضوع راضی هستیم، دست کم نوعی کتمان حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفتن اینکه ما از این موضوع راضی هستیم، دست کم نوعی کتمان حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To say he wasn't amused must be the understatement of the year.
[ترجمه گوگل]این که بگوییم او سرگرم نشده بود باید دست کم گرفتن سال باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او از این بابت بیش از یک سال خوشحال نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او از این بابت بیش از یک سال خوشحال نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He informed us with massive understatement that he was feeling disappointed.
[ترجمه گوگل]او با کمتوجهی فراوان به ما اطلاع داد که احساس ناامیدی میکند
[ترجمه ترگمان]او به ما گفت که او احساس نا امید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به ما گفت که او احساس نا امید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He always goes for subtlety and understatement in his movies.
[ترجمه گوگل]او همیشه در فیلم هایش به دنبال ظرافت و دست کم گرفتن است
[ترجمه ترگمان]او همیشه در فیلم های خودش با زیرکی و دست کم در فیلم ها بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همیشه در فیلم های خودش با زیرکی و دست کم در فیلم ها بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Spanish has no word for "understatement".
[ترجمه گوگل]اسپانیایی کلمه ای برای "تحقیر" ندارد
[ترجمه ترگمان]اسپانیایی هیچ واژه ای برای \"کتمان حقیقت\" ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسپانیایی هیچ واژه ای برای \"کتمان حقیقت\" ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To say I am disappointed is an understatement.
[ترجمه گوگل]اینکه بگویم ناامید هستم، دست کم گرفتن است
[ترجمه ترگمان]گفتن اینکه من نا امید شدم، یه جورایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفتن اینکه من نا امید شدم، یه جورایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. That's the biggest understatement of all time!
[ترجمه گوگل]این بزرگترین دست کم گرفتن تمام دوران است!
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین کتمان طول زمان - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین کتمان طول زمان - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That may have been the understatement of the year.
[ترجمه گوگل]این شاید کم بیانی سال بود
[ترجمه ترگمان]این ممکن است دست کم از سال پیش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ممکن است دست کم از سال پیش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. 'These figures are a bit disappointing. ' 'That's got to be the understatement of the year. '
[ترجمه گوگل]این ارقام کمی ناامید کننده هستند «این باید دست کم گرفتن سال باشد '
[ترجمه ترگمان] این آدما یکم نا امید کننده هستن این باید کم تر از یک سال باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این آدما یکم نا امید کننده هستن این باید کم تر از یک سال باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. 'We have not done quite well enough,' Macmillan said, with characteristic understatement.
[ترجمه گوگل]مک میلان با کم بیانی مشخص گفت: «ما به اندازه کافی خوب عمل نکرده ایم
[ترجمه ترگمان]مک میلان در حالی که کاملا کتمان می کرد، گفت: ما به اندازه کافی خوب عمل نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مک میلان در حالی که کاملا کتمان می کرد، گفت: ما به اندازه کافی خوب عمل نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To say that her resignation was a shock would be an understatement - it caused panic.
[ترجمه گوگل]گفتن اینکه استعفای او یک شوک بود، دست کم گرفته شد - باعث وحشت شد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که استعفای او یک شوک بود و باعث وحشت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که استعفای او یک شوک بود و باعث وحشت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید