1. The government chooses deliberately to understate the increase in prices.
[ترجمه گوگل]دولت عمدا تصمیم می گیرد که افزایش قیمت ها را کم بیان کند
[ترجمه ترگمان]دولت عمدا افزایش قیمت ها را عمدا تعیین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The press have tended to understate the extent of the problem.
[ترجمه گوگل]مطبوعات تمایل دارند میزان این مشکل را دست کم بگیرند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات تمایل داشته اند که میزان این مشکل را دست کم بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It would be a mistake to understate the seriousness of the problem.
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن جدیت مشکل اشتباه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک اشتباه است که جدیت مساله را اعلام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The figures probably understate the real unemployment rate.
[ترجمه گوگل]این ارقام احتمالاً نرخ واقعی بیکاری را کمتر نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این ارقام احتمالا نرخ بیکاری واقعی را دست کم می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These calculations understate the continuing expansion of sales through multiple retailers, as demonstrated by data from Taylor Nelson Sofres.
[ترجمه گوگل]همانطور که توسط داده های Taylor Nelson Sofres نشان داده شده است، این محاسبات افزایش مستمر فروش را از طریق خرده فروشان متعدد نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این محاسبات، توسعه مداوم فروش را از طریق خرده فروشان متعدد، همانطور که توسط داده های تیلور نلسون Sofres نشان داده شد، نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The firm's production cost will understate the true social cost and the good will be overproduced.
[ترجمه گوگل]هزینه تولید شرکت هزینه اجتماعی واقعی را کمتر از حد واقعی نشان می دهد و کالا بیش از حد تولید می شود
[ترجمه ترگمان]هزینه تولید این شرکت هزینه اجتماعی واقعی و سود خوب را به حداقل می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To call it a bonanza is to understate the matter significantly.
[ترجمه گوگل]نامیدن آن به عنوان یک بانگ به معنای دست کم گرفتن موضوع است
[ترجمه ترگمان]برای نامیدن آن به عنوان یک bonanza، قرار دادن این موضوع به طور قابل توجهی اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Summary 1 Official statistics understate the amount of male violence against women both in public places and in the home.
[ترجمه گوگل]خلاصه 1 آمار رسمی میزان خشونت مردانه علیه زنان را هم در اماکن عمومی و هم در خانه کمتر نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]خلاصه ۱ آمار رسمی، میزان خشونت مرد علیه زنان هر دو در مکان های عمومی و در خانه را به حداقل می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is hard to understate the importance of divestment in corporate strategy.
[ترجمه گوگل]به سختی می توان اهمیت واگذاری در استراتژی شرکت را دست کم گرفت
[ترجمه ترگمان]ارزیابی اهمیت of در استراتژی شرکت بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Even these shocking statistics understate the seriousness of the situation.
[ترجمه گوگل]حتی این آمارهای تکان دهنده نیز جدی بودن وضعیت را کمتر نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]حتی این آمار تکان دهنده نشان دهنده جدیت این وضعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. People will understate how much they value the good in order to reduce their own payments, just as in a private market.
[ترجمه گوگل]مردم برای کاهش پرداخت های خود، درست مانند یک بازار خصوصی، میزان ارزش کالا را دست کم می گیرند
[ترجمه ترگمان]افراد اظهار خواهند کرد که چقدر برای کاهش پرداخت های خود ارزش قائل هستند، درست مانند یک بازار خصوصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She refuses on principle to understate her income for taxation purposes.
[ترجمه گوگل]او اصولاً از کم بیان کردن درآمد خود برای اهداف مالیاتی خودداری می کند
[ترجمه ترگمان]او از اصول برای ارزیابی درآمد خود برای اهداف مالیاتی امتناع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The inflation numbers probably understate the degree of overheating.
[ترجمه گوگل]اعداد تورم احتمالاً درجه گرمای بیش از حد را کمتر نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]ارقام تورم احتمالا درجه حرارتی شدن بیش از حد را دست کم می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید