understandingly

جمله های نمونه

1. The Arkansan nodded understandingly and said, " Yep. I had a truck like that once.
[ترجمه گوگل]آرکانسان با درک سر تکان داد و گفت: "بله، من یک بار همچین کامیونی داشتم
[ترجمه ترگمان]The سرش را به نشانه فهم یدن موضوع تکان داد و گفت: آ ره من یه زمانی یه کامیون داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I speak understandingly on this subject, for I have made myself acquainted with it both theoretically and practically.
[ترجمه گوگل]من با درک این موضوع صحبت می کنم، زیرا هم از نظر تئوری و هم از نظر عملی با آن آشنا شده ام
[ترجمه ترگمان]من درباره این موضوع با آگاهی از این موضوع صحبت می کنم، چون خودم هم از لحاظ نظری both و در عین حال با این موضوع آشنا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Oriental garment modelling is two-dimensional, understandingly straight lines cutting. More indication are clothes ceremonial and educational function.
[ترجمه گوگل]مدل‌سازی لباس شرقی دوبعدی است و برش خطوط مستقیم است نشانه بیشتر لباس تشریفاتی و عملکرد آموزشی است
[ترجمه ترگمان]مدل سازی پوشاک شرقی دو بعدی است که به طور آگاهانه خطوط مستقیم را قطع می کند علائم بیشتری عبارتند از لباس تشریفاتی و تشریفاتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Liu Yu - ying nodded and smiled understandingly.
[ترجمه گوگل]لیو یو - یینگ سر تکان داد و با درک لبخند زد
[ترجمه ترگمان]لیو یو - با همدردی سر تکان داد و با همدردی لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why did you not treat the poor kid understandingly?
[ترجمه گوگل]چرا با بچه بیچاره با درک رفتار نکردی؟
[ترجمه ترگمان]چرا با آن بچه بی چاره رفتار نکردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He smiled understandingly -- much more than understandingly.
[ترجمه گوگل]او با درک لبخند زد - خیلی بیشتر از درک
[ترجمه ترگمان]او لبخند روشنی زد - خیلی بیشتر از درک understandingly
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is too clear for argument that the change in phraseology was adopted understandingly and with a purpose.
[ترجمه گوگل]برای استدلال بسیار واضح است که تغییر در عبارت شناسی با درک و هدف اتخاذ شده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع برای بحث بسیار روشن است که تغییر در فرهنگ لغت به شکلی آگاهانه و با هدف اتخاذ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the New York Times in 200the Great Leader noted that "Jews and Muslims are cousins descended from Abraham. The Jewish people, " he added understandingly, "want and deserve their homeland.
[ترجمه گوگل]رهبر اعظم در نیویورک تایمز در سال 200 اشاره کرد که "یهودیان و مسلمانان پسر عموزاده های ابراهیم هستند او با درک و فهم اضافه کرد که "مردم یهود" می خواهند و لیاقت وطن خود را دارند
[ترجمه ترگمان]در نیویورک تایمز در سال ۲۰۰، رهبر بزرگ اشاره کرد که \" یهودیان و مسلمانان عموزاده from هستند وی با همدردی اضافه کرد: \" مردم یهودی، می خواهند سرزمین شان را انتخاب کنند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I thought he would think I was nuts, but when I finished he spoke softly and understandingly.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردم او فکر می‌کند من دیوانه هستم، اما وقتی حرفم را تمام کردم آرام و فهمیده صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که او فکر می کند من دیوانه هستم، اما وقتی تمام شد او آهسته و با حالتی حاکی از درک موضوع صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had never believed that a woman could see into a man's heart so tenderly, so understandingly.
[ترجمه گوگل]او هرگز باور نمی کرد که یک زن بتواند به این مهربانی و درک قلب یک مرد را ببیند
[ترجمه ترگمان]او هرگز باور نکرده بود که یک زن می تواند قلب یک مرد را با محبت و مهربانی ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "The Principles of Truth are Seven; he who knows these, understandingly, possesses the Magic Key before whose touch all the Doors of the Temple fly open. " - the Kybalion.
[ترجمه گوگل]"اصول حقیقت هفت است؛ کسی که اینها را درک کند، کلید جادویی را در اختیار دارد که همه درهای معبد قبل از لمسش باز می شوند " - کیبالیون
[ترجمه ترگمان]\" اصول حقیقت هفت است؛ کسی که این را می داند، با همدردی، کلید جادویی را دارد که قبل از آن همه درها معبد باز شوند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is particularly crucial in the luxury segment where our guests' expectations are understandingly high and we believe there has been no discernable impact on the guest experience.
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه در بخش لوکس بسیار مهم است، جایی که انتظارات مهمانان ما به طور قابل درک بالاست و ما معتقدیم هیچ تاثیر قابل تشخیصی بر تجربه مهمان وجود نداشته است
[ترجمه ترگمان]این امر به خصوص در بخش لوکس اهمیت ویژه ای دارد که در آن انتظارات میهمانان به شکلی آگاهانه بالا است و ما معتقدیم که هیچ تاثیر قابل تشخیصی بر روی تجربه مهمان وجود نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with understanding, with comprehension, in an understanding manner

پیشنهاد کاربران

He smiled understandingly
او فهیمانه/ با ادراک/ از روی فهم/ خرمندانه لبخند زد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : understand
✅️ اسم ( noun ) : understanding / understandability
✅️ صفت ( adjective ) : understanding / understandable
✅️ قید ( adverb ) : understandingly / understandably
فهیمانه

بپرس