understaffed

/ˈʌndərˌstæft//ˌʌndəˈstɑːft/

دچار کمبود کارمند، کم کارمند، کم کارمند an understaffed bank یک بانک دچار کمبود کارمند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having too few workers.

جمله های نمونه

1. an understaffed bank
یک بانک دچار کمبود کارمند

2. Many institutions offering child care are understaffed and underequipped.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مؤسسات ارائه دهنده خدمات مراقبت از کودکان کم کار هستند و تجهیزات کافی ندارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نهادهایی که مراقبت از کودکان را انجام می دهند، understaffed و underequipped هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The 200-year-old jail is overcrowded, understaffed and lacking in basic amenities.
[ترجمه گوگل]این زندان 200 ساله پر از جمعیت، کم پرسنل و فاقد امکانات اولیه است
[ترجمه ترگمان]این زندان ۲۰۰ ساله شلوغ، شلوغ است و فاقد امکانات رفاهی اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The school was overcrowded and desperately understaffed.
[ترجمه گوگل]مدرسه مملو از جمعیت بود و به شدت کم پرسنل بود
[ترجمه ترگمان]مدرسه پر از جمعیت بود و به شدت شلوغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The school is badly understaffed.
[ترجمه گوگل]مدرسه به شدت کم کار است
[ترجمه ترگمان]مدرسه به دک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The department is understaffed and mismanaged.
[ترجمه گوگل]این اداره با کمبود کارکنان و سوء مدیریت مواجه است
[ترجمه ترگمان]اداره پلیس داره از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cafeteria is a little understaffed.
[ترجمه گوگل]کافه تریا کمی کم کار است
[ترجمه ترگمان] کافه تریا یکم از نظر ذهنی خیلی کم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are cheerful, competent, overworked and understaffed.
[ترجمه گوگل]آنها شاد، شایسته، پرکار و کم کار هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شاد و competent و overworked و زیر نظر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Officers at Long Lartin argue they're understaffed since the abolition of overtime.
[ترجمه گوگل]افسران در لانگ لارتین استدلال می کنند که از زمان لغو اضافه کاری، کارکنان آنها کم است
[ترجمه ترگمان]افسران در لانگ Lartin استدلال می کنند که آن ها از زمان لغو اضافه کاری understaffed شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the design team is not uniform, understaffed, creative time delay, and so the problem persists.
[ترجمه گوگل]با این حال، تیم طراحی یکنواخت، کم پرسنل، تاخیر زمانی خلاقانه نیست و بنابراین مشکل همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، تیم طراحی یکنواخت، understaffed، تاخیر زمان خلاق نیست، و بنابراین مشکل همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We are so understaffed that we cannot fulfil any more orders before Christmas.
[ترجمه گوگل]ما آنقدر کم کار هستیم که نمی توانیم قبل از کریسمس سفارشات بیشتری را انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما آنقدر احمق هستیم که تا قبل از کریسمس نمی توانیم به هیچ دستور دیگری برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Service is slow because the restaurant is understaffed.
[ترجمه گوگل]سرویس دهی کند است زیرا رستوران کم کار است
[ترجمه ترگمان]خدمات کند است چون رستوران understaffed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The office is understaffed since the secretary left.
[ترجمه گوگل]از زمانی که منشی رفت دفتر کم کار است
[ترجمه ترگمان]این دفتر از زمان سمت چپ دبیر understaffed شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of course you are understaffed and we are staffing you up.
[ترجمه گوگل]البته شما کم کار هستید و ما در حال تکمیل شما هستیم
[ترجمه ترگمان]البته که تو آزاد شده ای و ما هم در staffing
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inadequately staffed, undermanned, not having enough employees
an understaffed organization does not have enough employees to do its work properly.

پیشنهاد کاربران

کم پرسنل
دچار کمبود کارمند
– The office is understaffed at the moment
– Service is slow because the restaurant is understaffed
– The school was overcrowded and desperately understaffed
E. g. In a recent study, 40% of schools were found to be understaffed
They don't have enough employee

بپرس