underside

/ˈəndərˌsaɪd//ˈʌndəsaɪd/

معنی: زیرین، فرورویه، سطح پایینی، طرف یا سوی زیرین، وابسته بزیر سطح، دورنی
معانی دیگر: طرف زیر، طرف زیرین، زیر سوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the under or lower side or surface; bottom.
مشابه: bottom

جمله های نمونه

1. The underside of the rock was covered with seaweed.
[ترجمه گوگل]سطح زیرین صخره با جلبک دریایی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]زیر صخره پوشیده از خزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They painted the underside of their planes with a black varnish.
[ترجمه گوگل]آنها قسمت زیرین هواپیماهای خود را با لاک سیاه رنگ آمیزی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها قسمت زیرین هواپیماهای خود را با لعاب سیاه رنگ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Work on the underside of stain, from outer edges, holding white absorbent cotton or kitchen paper on the top side.
[ترجمه گوگل]روی قسمت زیرین لکه، از لبه های بیرونی کار کنید، پنبه جاذب سفید یا کاغذ آشپزخانه را در سمت بالا نگه دارید
[ترجمه ترگمان]روی قسمت زیرین لکه، از لبه بیرونی کار کنید، پنبه جاذب سفید یا کاغذ آشپزخانه را در بالای آن نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the cheese begins to melt, start checking underside of tortilla for browning.
[ترجمه گوگل]همانطور که پنیر شروع به ذوب شدن می کند، شروع به بررسی سطح زیرین تورتیلا برای قهوه ای شدن کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی پنیر شروع به ذوب شدن می کند، قسمت زیرین of را برای قهوه ای کردن شروع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It swipes the underside of the net.
[ترجمه گوگل]زیر شبکه را می کشد
[ترجمه ترگمان]سطح زیر تور رو سوراخ می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Beneath them the underside of the command module comprised a specially designed shield that protected them from the heat of re-entry.
[ترجمه گوگل]در زیر آنها، قسمت زیرین ماژول فرمان شامل یک سپر مخصوص طراحی شده بود که آنها را از گرمای ورود مجدد محافظت می کرد
[ترجمه ترگمان]زیر آن ها قسمت زیرین ماژول فرمان شامل یک سپر طراحی شده ویژه بود که آن ها را از گرمای ورود مجدد محافظت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A strip stuck to the underside of the rule worked beautifully: no more slipping, frustration, or wasted tiles!
[ترجمه گوگل]نوار چسبیده به قسمت زیرین قانون به زیبایی کار می کرد: دیگر از لیز خوردن، ناامیدی یا هدر رفتن کاشی خبری نیست!
[ترجمه ترگمان]نوار چسبیده به زیر قانون به زیبایی کار می کرد: هیچ لغزش، ناامیدی، یا کاشی های شکسته نشده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The concave sole on the underside of the hoof is sensitive and not as hard as the outer wall.
[ترجمه گوگل]کفی مقعر در قسمت زیرین سم حساس است و به سختی دیواره بیرونی نیست
[ترجمه ترگمان]The concave در قسمت زیرین سم حساس است و به اندازه دیواره خارجی محکم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The unit's underside is also well constructed, standing fast on a desk thanks to six strong non-slip feet.
[ترجمه گوگل]قسمت زیرین دستگاه نیز به خوبی ساخته شده است و به لطف شش پایه قوی ضد لغزش، روی میز می ایستد
[ترجمه ترگمان]سطح زیر نیز به خوبی ساخته شده است، که به خاطر شش فوت غیر - محکم روی میز نشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A breeze, the silver underside of leaves like a shoal of fish that changes direction.
[ترجمه گوگل]نسیمی، زیر نقره‌ای برگ‌ها مانند دسته‌ای از ماهی که تغییر جهت می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نسیمی که قسمت نقره ای برگ ها را همچون دسته ای از ماهی ها که مسیر را عوض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Occasionally both underside of lid and inside of case were lined with plain cambric.
[ترجمه گوگل]گهگاه هم سطح زیرین درب و هم داخل کیس با کامبریک ساده پوشانده می شد
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات زیر سرپوش و در صندوق، با یک پارچه کتان، حاشیه دوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The underside of the handle is slotted to receive a knife blade which was riveted at the dolphin's tail.
[ترجمه گوگل]قسمت زیرین دسته برای دریافت تیغه چاقویی که در دم دلفین پرچ شده بود، سوراخ شده است
[ترجمه ترگمان]قسمت زیرین دسته، slotted است که یک تیغه چاقو دریافت می کند که در دم دلفین میخکوب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The leaves are green on top and silvery on the underside.
[ترجمه گوگل]برگها در بالا سبز و در قسمت زیرین آن نقره ای است
[ترجمه ترگمان]برگ ها روی سطح زیرین سبز و نقره ای رنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The car had turned over in the ditch, and its underside was covered in oil and mud.
[ترجمه گوگل]ماشین در گودال واژگون شده بود و زیر آن پر از روغن و گل شده بود
[ترجمه ترگمان]اتومبیل روی نهر خم شده بود و زیر زمین پوشیده از نفت و گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیرین (اسم)
underside

فرورویه (اسم)
undersurface, underside

سطح پایینی (اسم)
underside

طرف یا سوی زیرین (اسم)
underside

وابسته ب زیر سطح (اسم)
underside

دورنی (اسم)
underside

تخصصی

[نساجی] پشت(پارچه)

انگلیسی به انگلیسی

• bottom side, lower portion
the underside of something is the part which normally faces towards the ground.

پیشنهاد کاربران

بپرس