underscore

/ˌəndərˈskɔːr//ˌʌndəˈskɔː/

معنی: تاکید، زیرین خط، خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
معانی دیگر: رجوع شود به: underline

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: underscores, underscoring, underscored
(1) تعریف: to emphasize by, or as if by, drawing a line beneath.
مترادف: accent, accentuate, emphasize, highlight, punctuate, stress, underline
مشابه: amplify, feature, intensify, mark, spotlight

- The fact that this accident occurred underscores the need for stricter safety measures.
[ترجمه رابرت] این واقعیت که این حادثه رخ داده ، بیانگر ( نشون دهنده ، تاکیدی بر ) اینه که نیاز به اقدامات ایمنی شدیدتر هست.
|
[ترجمه گوگل] این واقعیت که این حادثه رخ داده است، نیاز به اقدامات ایمنی شدیدتر را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان] این واقعیت که این حادثه روی داد بر نیاز به اقدامات سخت گیرانه تر تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to draw a line or lines underneath (written text); underline.
مترادف: underline
مشابه: highlight, italicize, line

- The child underscored the title of her paper at the top of the page.
[ترجمه رابرت] اون بچه زیر عنوان مقاله ش را در بالای صفحه خط کشید ( آندرلاین قرارداد ) .
|
[ترجمه گوگل] کودک روی عنوان مقاله خود در بالای صفحه خط کشید
[ترجمه ترگمان] کودک عنوان مقاله خود را در بالای صفحه مورد تاکید قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a line or lines drawn under written or printed text for emphasis or to indicate italics; underline.
مترادف: underline

جمله های نمونه

1. The Labor Department figures underscore the shaky state of the economic recovery.
[ترجمه گوگل]ارقام وزارت کار بر وضعیت متزلزل بهبود اقتصادی تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]ارقام اداره کار بر وضعیت متزلزل بهبود اقتصادی تاکید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Data accumulated by the Bureau of Labor Statistics underscore this phenomenon.
[ترجمه گوگل]داده های جمع آوری شده توسط اداره آمار کار بر این پدیده تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]داده های جمع آوری شده توسط دفتر آمار کار این پدیده را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These kinds of questions also underscore the importance of defining with precision the concepts that we use in political analysis.
[ترجمه گوگل]این نوع سؤالات همچنین بر اهمیت تعریف دقیق مفاهیمی که در تحلیل سیاسی استفاده می کنیم تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]این نوع سوالات همچنین بر اهمیت تعریف و دقت مفاهیمی تاکید می کنند که در تحلیل سیاسی از آن استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Surveys of executives'agendas underscore how much can change in a short period.
[ترجمه گوگل]بررسی برنامه های مدیران تاکید می کند که چقدر می تواند در یک دوره کوتاه تغییر کند
[ترجمه ترگمان]نظارت بر دستور کار مدیران اجرایی نشان می دهد که چقدر می توانند در یک دوره کوتاه تغییر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Note: Underscore in the label name is used as mnemonic identifier in menu.
[ترجمه گوگل]توجه: خط زیر در نام برچسب به عنوان شناسه یادگاری در منو استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]نکته: underscore در نام برچسب به عنوان شناسه mnemonic در منو مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The underscore (_) is a matcher that says the argument can be anything.
[ترجمه گوگل]خط زیر (_) تطبیقی ​​است که می گوید آرگومان می تواند هر چیزی باشد
[ترجمه ترگمان]زیرخط ()یک matcher است که می گوید بحث می تواند هر چیزی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A multiword identifier traditionally either contains an underscore between each word or capitalizes the first letter of each embedded word.
[ترجمه گوگل]یک شناسه چند کلمه ای به طور سنتی یا حاوی یک خط زیر بین هر کلمه است یا حرف اول هر کلمه جاسازی شده را با حروف بزرگ می نویسد
[ترجمه ترگمان]یک شناسه multiword به طور سنتی شامل زیرخط برای هر کلمه یا capitalizes اولین حرف هر کلمه تعبیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both studies underscore that the animals may be born with spatial cognitive abilities.
[ترجمه گوگل]هر دو مطالعه تاکید می کنند که حیوانات ممکن است با توانایی های شناختی فضایی متولد شوند
[ترجمه ترگمان]هر دوی این مطالعات تاکید دارند که ممکن است حیوانات با توانایی های ادراکی فضایی متولد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This light - hearted award helps underscore just how dominant the World No. 1 player was in 200
[ترجمه گوگل]این جایزه خوش قلب کمک می کند تا مشخص شود که بازیکن شماره 1 جهان در سال 200 چقدر مسلط بوده است
[ترجمه ترگمان]این جایزه light نشان می دهد که بازیکن شماره ۱ جهان چقدر برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Modern costumes and film of aerial bombardment underscore the topicality of a play that deals both with Middle Eastern conflict and the struggle to achieve a world beyond faith.
[ترجمه گوگل]لباس‌های مدرن و فیلم بمباران هوایی بر موضوعیت نمایشنامه‌ای تأکید می‌کند که هم به درگیری خاورمیانه و هم به مبارزه برای دستیابی به جهانی فراتر از ایمان می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]لباس های مدرن و فیلم بمباران هوایی بر اهمیت نقشی تاکید می کند که هم با مناقشه خاورمیانه و هم مبارزه برای رسیدن به دنیایی فراتر از ایمان، سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In URLs, no spaces are worst, underscore are better, dashes or hyphens are best.
[ترجمه گوگل]در URL ها، هیچ فاصله ای بدترین نیست، خط خط بهتر است، خط تیره یا خط تیره بهترین هستند
[ترجمه ترگمان]در نشانی های اینترنتی، هیچ فضایی بدتر، زیرخط و یا hyphens بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Identifiers cannot contain two consecutive underscores, nor can an identifier begin with an underscore followed immediately by an upper-case letter .
[ترجمه گوگل]شناسه ها نمی توانند حاوی دو خط زیرین متوالی باشند و همچنین یک شناسه نمی تواند با یک زیرخط و بلافاصله با یک حرف بزرگ شروع شود
[ترجمه ترگمان]Identifiers نمی تواند شامل دو تاکید متوالی باشد، و نه می تواند یک شناسه با تاکید بر روی یک حرف با حالت بالا شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By using the underscore (remember the wildcard character in Scala?), you effectively tell the Scala compiler that all of the members inside BigInteger should be brought into scope.
[ترجمه گوگل]با استفاده از زیرخط (کاراکتر عام در Scala را به خاطر دارید؟)، به طور موثر به کامپایلر Scala می گویید که همه اعضای داخل BigInteger باید وارد محدوده شوند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از زیرخط دار شخصیت wildcard را در Scala به خاطر داشته باشید؟), شما به طور موثر به مترجم Scala می گویید که تمام اعضای درون BigInteger باید وارد حوزه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The arrow comes in later to underscore the point: Our future looks good!
[ترجمه گوگل]فلش بعداً وارد می شود تا بر این نکته تأکید کند: آینده ما خوب به نظر می رسد!
[ترجمه ترگمان]این تیر بعدا بر این نکته تاکید می کند: آینده ما خوب به نظر می رسد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاکید (اسم)
accent, emphasis, underscore, stress, affirmation, assertion, confirmation, punctuation

زیرین خط (اسم)
underscore

خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن (اسم)
underscore

تخصصی

[برق و الکترونیک] خط تیره
[برق و الکترونیک] خط کشیدن زیر متن

انگلیسی به انگلیسی

• emphasize; underline
if one thing, for example an action or an event, underscores another, it draws attention to the other thing and emphasizes its importance.
if you underscore something such as a word or a sentence, you draw a line underneath it in order to make people notice it or to give it extra importance.

پیشنهاد کاربران

تأکید ورزیدن
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To highlight or emphasize something 🖊️
🔍 مترادف: Emphasize
✅ مثال: The speaker underscored the importance of education in her speech.
به تعریفش توجه کنین:
To underscore is to draw special attention to a fact, idea, or situation. When you're involved in a debate, it’s wise to underscore the points that best support your argument.
...
[مشاهده متن کامل]

Literally, underscore means “to underline, ” or draw a line beneath a word to emphasize it. In common speech, to underscore something is to call attention to it.

مترادف:
underscore = highlight
underscore = emphasize
underscore = to make evident
خاطر نشان کردن ( اهمیت و پرداختن به چیزی و یا مسئله ای را )
۱. تاکید کردن. مورد تاکید قرار دادن. جای تردید باقی نگذاشتن ۲. زیر{واژه یا عبارتی} خط کشیدن
مثال:
The conclusions he draws in this book underscore the need to restore the character ethic in our society.
...
[مشاهده متن کامل]

نتایجی که او در این کتاب ترسیم می کند نیاز بازگرداندن خلق و خوی اخلاقی در جامعه ما را مورد تاکید قرار می دهد.

[VERB]
۱ ) تاکید کردن - موردتأکید قرار دادن
💠 Israel isolated as UN security council demands immediate ceasefire in Gaza
. . . Israeli PM cancels White House visit by two ministers and says US ‘abandoned its policy in the UN’ after abstaining on vote
...
[مشاهده متن کامل]

. . . Blinken underscored in the meeting with Gallant that alternatives existed to a ground invasion of Rafah that would both better ensure Israel’s security and protect Palestinian civilians, the state department said.
۲ ) زیر چیزی خط کشیدن
💠 The word ‘not’ was underscored.
[NOUN]
۱ ) تاکید
۲ ) خط زیرین

underscore 2 ( n ) ( ʌndərˌskɔr ) =the symbol ( _ ) that is used to draw a line under a letter or word and used in computer commands and in Internet addresses
underscore
underscore 1 ( v ) ( ʌndərˌskɔr ) ( also underline ) =to draw a line under a word, etc. , e. g. The names of the winners are underlined in red. =to emphasize or show that sth is important or true
underscore
An underscore, _, also called an underline, low line or low dash, is a line drawn under a segment of text
تاکید کردن
زیر چیزی خط کشیدن
موسیقی زمینه در فیلم سازی
مثلا در زمینه یک گفتگو
برجسته کردن
تاکید کردن
تمرکز کردن
to make it remarkable underline or a line under a word
مورد تاکید قرار دادن، آشکار کردن، drive home
Stress, emphasize, make evident
Letters from 13 of 15 members underscore US isolation as it seeks to ‘snap back’ measures against Tehran
مورد تأکید قرار دادن
مترادف کلمه Underline، علامت ( _ ) در هنگام نوشتن مثلا" ایمیل
Underline
تقویت کردن
تاکید کردن ( بر یک حقیقت )
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
to emphasize the fact that something is important or true
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
to emphasize something, or to show that it is important
...
[مشاهده متن کامل]

معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
to emphasize the importance something

برجسته نمایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس