underpass

/ˈəndərˌpæs//ˈʌndəpɑːs/

معنی: زیرین راه، جاده زیرجاده دیگری، مسیر جاده در زیر پل هوایی
معانی دیگر: گذرگاه زیر زمینی، زیر گذر (محل عبور پیاده ها از زیر جاده یا خط آهن)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a passage or roadway that goes beneath a street, track, overpass, or the like.

جمله های نمونه

1. The Hanger Lane underpass was closed through flooding.
[ترجمه گوگل]زیرگذر هنگر لین به دلیل جاری شدن سیل بسته شد
[ترجمه ترگمان]جاده Hanger Lane از طریق سیل بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He paid for an underpass beneath the main road which now separates Monet's house in Giverny from its famous garden.
[ترجمه گوگل]او برای زیرگذری در زیر جاده اصلی که اکنون خانه مونه در گیورنی را از باغ معروفش جدا می کند، پرداخت
[ترجمه ترگمان]زیر جاده اصلی که اکنون خانه مو نه را در Giverny از باغ its جدا می کرد پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Center is located south of the pedestrian underpass on Speedway, east of Park Avenue.
[ترجمه گوگل]مرکز در جنوب زیرگذر عابر پیاده در Speedway، در شرق خیابان پارک واقع شده است
[ترجمه ترگمان]این مرکز در جنوب خیابان pedestrian واقع در شرق خیابان پارک واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The price quoted for a bridge or underpass is always horrendous.
[ترجمه گوگل]قیمت اعلام شده برای پل یا زیرگذر همیشه وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]قیمت آن برای پلی یا underpass همیشه وحشتناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Go through the underpass until you come to an ad Post.
[ترجمه گوگل]از زیرگذر عبور کنید تا به یک پست تبلیغاتی برسید
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که به آگهی پستی برسید، از سایت underpass عبور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The structure, design and construction of underpass bridges are fully discussed in the thesis.
[ترجمه گوگل]ساختار، طراحی و ساخت پل های زیرگذر به طور کامل در پایان نامه مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ساختار، طراحی و ساخت پل های underpass در این پایان نامه به طور کامل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take the zebra crossing, pedestrian overpass or underpass to cross the road.
[ترجمه گوگل]برای عبور از جاده از گذرگاه گورخر، پل روگذر عابر پیاده یا زیرگذر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از تقاطع عابر پیاده عبور کنید از پل عابر پیاده عبور کنید و از جاده عبور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On Saturday, standing above the underpass and a red smear of modern cars stretching into the Moscow night, Russian Orthodox Archpriest Vsevolod Chaplin makes the sign of the cross.
[ترجمه گوگل]روز شنبه، وسوولود چاپلین، کشیش ارتدوکس روسی، بالای زیرگذر ایستاده و لکه‌ای قرمز رنگ از ماشین‌های مدرن که تا شب مسکو کشیده شده‌اند، علامت صلیب را می‌زند
[ترجمه ترگمان]روز شنبه، کشیش اعظم ارتدوکس روسی Vsevolod علامت صلیب را نشان داد و روز شنبه بر فراز the و لکه سرخی از ماشین های مدرن که در شب مسکو گسترده شده بود، ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or the deep-sea diver we found near the underpass?
[ترجمه گوگل]یا غواص اعماق دریا که نزدیک زیرگذر پیدا کردیم؟
[ترجمه ترگمان]یا اون غواصی عمیق که زیر پل underpass پیدا کردیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An underpass with a 13 - foot clearance.
[ترجمه گوگل]یک زیرگذر با فاصله 13 پا
[ترجمه ترگمان] یه underpass زیر پای ۱۳ پیاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Construction and operation of a four-lane, 130m underpass and its associated roadworks .
[ترجمه گوگل]ساخت و بهره برداری از زیرگذر 130 متری چهار خطه و راهداری مربوط به آن
[ترجمه ترگمان]ساخت و بهره برداری از یک مسیر چهار بانده، ۱۳۰ متر underpass و roadworks مرتبط با آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Keep the underpass clean.
[ترجمه گوگل]زیرگذر را تمیز نگه دارید
[ترجمه ترگمان] زیر پل رو تمیز نگه دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The exhibit runs through February 16 at the center, south of the pedestrian underpass on Speedway, east of Park Avenue.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه تا 16 فوریه در مرکز، جنوب زیرگذر عابر پیاده در Speedway، شرق خیابان پارک ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه تا روز ۱۶ فوریه در مرکز، جنوب خیابان pedestrian در Speedway، در شرق خیابان پارک، برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And, according to state law, railroad traffic can not be interrupted, even during the construction of an underpass.
[ترجمه گوگل]و طبق قانون ایالتی، ترافیک راه آهن حتی در هنگام ساخت زیرگذر نمی تواند قطع شود
[ترجمه ترگمان]و طبق قانون ایالتی، ترافیک راه آهن حتی در طول ساخت of قطع نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now the cars thumped and bucked on the ramp, the uptown stampede from the traps of the underpass.
[ترجمه گوگل]حالا ماشین‌ها روی سطح شیب دار می‌کوبیدند، ازدحام بالای شهر از تله‌های زیرگذر
[ترجمه ترگمان]اکنون ماشین ها مشت می زدند و بر سطح شیب دار بالای شهر هجوم می اوردند و بالا و پایین شهر از تله های پل عبور می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیرین راه (اسم)
underpass

جاده زیر جاده دیگری (اسم)
underpass

مسیر جاده در زیر پل هوایی (اسم)
underpass

تخصصی

[عمران و معماری] زیرگذر - تونل - گذرگاه تحتانی - گذرگاه زیرین

انگلیسی به انگلیسی

• route or path under a main road (for pedestrians, cars, etc.)
an underpass is a road or footpath that goes underneath a railway or another road.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم pass
📌 این ریشه، معادل "step" یا "pace" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "step" یا "pace" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Impasse: a blocked path where no steps can be taken
🔘 Encompass: to fully surround, like steps that cover everything
🔘 Expansive: wide in scope, like a broad pace
🔘 Unsurpassed: the best, no steps can go further
🔘 Pace: speed or rate of movement, steps taken
🔘 Compass: a tool for guiding steps or direction
🔘 Impassable: a path where no steps can be taken
🔘 Overpass: a bridge that lets you step over something
🔘 Pass: to move across, taking steps through
🔘 Passable: a path that can be crossed, steps can be taken
🔘 Passage: a route, a series of steps from one place to another
🔘 Passageway: a path between spaces, steps lead through
🔘 Passenger: a person taking a journey, not stepping themselves
🔘 Passerby: a person walking past, taking steps along the way
🔘 Passersby: people walking by, each taking steps
🔘 Passport: a document granting steps across borders
🔘 Password: a secret phrase to take the first step into something
🔘 Surpass: to go beyond, taking steps further
🔘 Trespass: to step onto forbidden ground
🔘 Underpass: a tunnel to step under something

۱. ( جاده ) زیرگذر ۲. گذرگاه زیرزمینی. زیرگذر ( عابرپیاده )
مثال:
he walked through the underpass
زیرگذر پل هوایی
underpass ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: زیرگذر
تعریف: 1. قسمتی از راه که از زیر راه دیگر یا پل راه‏آهن بگذرد|||2. معبری برای عبور عابر پیاده از زیر راه اصلی
زیرگذر
A lavender the roads or streets that pedestrians cross it

بپرس