حرف اضافه ( preposition )
• (1) تعریف: below or beneath, esp. directly under.
- Homeless people are living underneath the bridge.
[ترجمه ن] مردم بی خانمان زیر پل زندگی می کنند.|
[ترجمه گوگل] افراد بی خانمان زیر این پل زندگی می کنند[ترجمه ترگمان] مردم بی خانمان زیر پل زندگی میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There were pieces of tomato underneath the lettuce leaves.
[ترجمه گوگل] زیر برگ های کاهو تکه های گوجه فرنگی بود
[ترجمه ترگمان] در زیر برگ کاهو یک گوجه فرنگی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در زیر برگ کاهو یک گوجه فرنگی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was warm underneath the covers.
[ترجمه گوگل] زیر روکش ها گرم بود
[ترجمه ترگمان] زیر پتو گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زیر پتو گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: under the authority of; subordinate to.
- He was a staffer who worked underneath the mayor.
[ترجمه گوگل] او کارمندی بود که زیر نظر شهردار کار می کرد
[ترجمه ترگمان] اون یکی از staffer که زیر شهردار کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون یکی از staffer که زیر شهردار کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: concealed or disguised by.
- There was seething anger underneath her calm exterior.
[ترجمه گوگل] در زیر ظاهر آرام او خشم شدیدی وجود داشت
[ترجمه ترگمان] در زیر ظاهر آرام او خشمی نهفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در زیر ظاهر آرام او خشمی نهفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• (1) تعریف: under or below.
- She leaned over the side of the bed and looked underneath.
[ترجمه گوگل] به کناره تخت خم شد و به زیر آن نگاه کرد
[ترجمه ترگمان] به کنار تخت خم شد و زیر چشمی به آن نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به کنار تخت خم شد و زیر چشمی به آن نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: on the underside.
- The plate looked clean, but it was dirty underneath.
[ترجمه گوگل] بشقاب تمیز به نظر می رسید، اما زیر آن کثیف بود
[ترجمه ترگمان] بشقاب تمیز به نظر می رسید، اما زیرش کثیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بشقاب تمیز به نظر می رسید، اما زیرش کثیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: lower or under.
• مشابه: bottom
• مشابه: bottom
- The underneath portion is where you need to sign.
[ترجمه گوگل] قسمت زیر جایی است که باید امضا کنید
[ترجمه ترگمان] قسمت تحتانی آن جایی است که باید آن را امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قسمت تحتانی آن جایی است که باید آن را امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: that which is underneath.
• مشابه: bottom
• مشابه: bottom
- The top part is dry but the underneath is wet.
[ترجمه گوگل] قسمت بالایی خشک است اما زیر آن مرطوب است
[ترجمه ترگمان] قسمت بالایی آن خشک است اما کف آن مرطوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قسمت بالایی آن خشک است اما کف آن مرطوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید