underlay

/ˌʌndəˈleɪ//ˌʌndəˈleɪ/

معنی: لایه زیرین، در زیر چیزی لایه قرار دادن
معانی دیگر: در زیر قرار دادن یا قرار گرفتن، آستر شدن، از زیر محکم کردن یا پشتبند زدن، از زیر نگهداشتن، هر چیزی که در زیر قرار داده شده، زیر فرشی، بتونه، زیرکار، زیربند، پشتبند، زمان گذشته ی: underlie

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: underlays, underlaying, underlaid
(1) تعریف: to place (one thing) under another.

(2) تعریف: to provide with a base or layer of supporting material.
مشابه: bottom, line

(3) تعریف: to raise the level of (a printing bed) by putting a piece of paper or other material under the type.
اسم ( noun )
• : تعریف: a layer of material such as felt or rubber that is laid under another material as protection or support.

جمله های نمونه

1. iron pillars underlay the roof
ستون های آهنی از زیر سقف را نگه می دارند.

2. Underlay forms a cushion between the carpet and the floor, to minimize wear.
[ترجمه گوگل]زیرانداز یک بالشتک بین فرش و کف تشکیل می دهد تا سایش را به حداقل برساند
[ترجمه ترگمان]underlay یک بالش بین فرش و کف را شکل می دهد تا فرسایش را به حداقل برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is the spirit that underlay the Bush administration's brusque dismissal of the Kyoto protocol on global warming.
[ترجمه گوگل]این روحیه است که زیربنای رد بی‌رحمانه پروتکل کیوتو در مورد گرمایش جهانی توسط دولت بوش است
[ترجمه ترگمان]این همان روحی است که با برکناری شدید دولت بوش از پروتکل کیوتو در مورد گرم شدن جهانی هوای کره زمین مخالفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many of the principles which underlay the provision of rural housing in the nineteenth century reasserted themselves in a new institutional framework.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اصولی که زیربنای تأمین مسکن روستایی در قرن نوزدهم بودند، خود را در چارچوب نهادی جدیدی دوباره تأیید کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اصولی که در زمینه ارائه مسکن روستایی در قرن نوزدهم وجود داشت، خود را در چارچوب سازمانی جدیدی برجای نشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Good carpet needs a good underlay.
[ترجمه گوگل]فرش خوب نیاز به یک زیرانداز خوب دارد
[ترجمه ترگمان] فرش خوب به یه underlay خوب نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everything has an underlay of deceit.
[ترجمه گوگل]هر چیزی زیربنای فریب دارد
[ترجمه ترگمان] هر چیزی یه underlay از نیرنگ داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That ideological and political imperatives underlay the plan of systematization can not be doubted.
[ترجمه گوگل]نمی توان تردید کرد که الزامات ایدئولوژیک و سیاسی زیربنای طرح نظام سازی است
[ترجمه ترگمان]آن الزامات ایدئولوژیکی و سیاسی و طرح of را نمی توان شک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use underlay under woven carpet, or jute-backed tufted carpet.
[ترجمه گوگل]از زیر فرش زیر فرش بافته شده یا فرش پرزدار با پشت جوت استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از underlay underlay زیر فرش بافته شده یا فرش tufted jute استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An adaptive Routing strategy underlay the self organized UAVs networks due to various channel condition, including the DSR for steady link and directional flood method DREAM for the unsteady one.
[ترجمه گوگل]یک استراتژی مسیریابی تطبیقی ​​زیربنای شبکه های پهپادهای خودسازماندهی شده به دلیل شرایط کانال های مختلف، از جمله DSR برای پیوند ثابت و روش سیل جهت دار DREAM برای شبکه ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]یک استراتژی مسیریابی وفقی در شبکه های بدون سرنشین با توجه به شرایط کانال مختلف، از جمله DSR برای اتصال ثابت و DREAM روش سیلاب هدایتی برای متغیر ناپایدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To explore Hydrogels underlay in preventing bed sore of orthopaedic surgery patient.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی لایه زیرین هیدروژل در پیشگیری از زخم بستر بیماران جراحی ارتوپدی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق و بررسی hydrogels underlay در پیش گیری از بستری شدن بستری از بیمار در ارتوپدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such an inquiry could have produced serious questions and a thorough analysis regarding the precepts of Centralism that underlay the entire scheme.
[ترجمه گوگل]چنین تحقیقی می‌توانست پرسش‌های جدی و تحلیلی کامل در مورد احکام سانترالیسم که زیربنای کل طرح است، ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]چنین تحقیقاتی می تواند سوالات جدی و یک تحلیل کامل در مورد احکام centralism که در کل این طرح وجود دارد را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Longstanding racial tensions and complaints of persistent police harassment of young people underlay the incidents.
[ترجمه گوگل]تنش های نژادی طولانی مدت و شکایت از آزار و اذیت مداوم جوانان توسط پلیس زمینه ساز این حوادث است
[ترجمه ترگمان]Longstanding تنش ها و شکایات شدید پلیس در مورد آزار و اذیت شدید پلیس از افراد جوان در این حوادث
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That he wrote it in the winter of 1940-41 gave an indication of the insecurity which underlay his apparent aloofness.
[ترجمه گوگل]این که او آن را در زمستان 1940-1941 نوشت، نشانه ای از ناامنی بود که زمینه ساز دوری ظاهری او بود
[ترجمه ترگمان]این که او در زمستان ۱۹۴۰ - ۴۱ آن را نوشت، نشانه ای از ناامنی و aloofness ظاهری او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And you can't top that smell-the sweet, dry, rubbery, wet, woolly smell of fresh underlay.
[ترجمه گوگل]و شما نمی توانید بوی شیرین، خشک، لاستیکی، مرطوب و پشمی زیرانداز تازه را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]و تو نمی تونی اون بو رو که بوی شیرین و خشک و خشک و مرطوب و تازه of رو حس کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Something to do with a Bob Geldof feature needing an underlay.
[ترجمه گوگل]کاری با ویژگی باب گلدوف که نیاز به زیرانداز دارد
[ترجمه ترگمان]یک چیزی که با ویژگی \"باب Geldof\" (باب Geldof)سروکار دارد، به یک گروه underlay نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لایه زیرین (اسم)
bedding, underlay

در زیر چیزی لایه قرار دادن (فعل)
underlay, underlie

انگلیسی به انگلیسی

• (british) carpet pad
place underneath; lie under; provide something that supports from below
underlay is a thick material that you place between a carpet and the floor for extra warmth and in order to protect the carpet.
underlay is also the past tense of underlie.

پیشنهاد کاربران

در قالب اسم:
مبنا
در قالب فعل:
مبنا سازی کردن - پی ریزی کردن
زمینه ساز
موکت
پشتیبان
[اقتصاد] مبنا

بپرس