undergraduate

/ˌəndərˈɡrædʒəwət//ˌʌndəˈɡrædʒʊət/

معنی: دانشجوی دوره لیسانس
معانی دیگر: دانشجوی دانشگاه (دوره ی لیسانس)، وابسته به دانشجویان یا آموزش زیر لیسانس، وابسته به دوره ی لیسانس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a college or university student who has not yet earned a degree.

- All undergraduates are required to take physical education classes.
[ترجمه امیر] همه دانشجویان کارشناسی باید در کلاس های حضوری شرکت کنند
|
[ترجمه گوگل] کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ملزم به شرکت در کلاس های تربیت بدنی هستند
[ترجمه ترگمان] همه دانشجویان کارشناسی باید کلاس های آموزش فیزیکی برگزار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: having the status of an undergraduate.

- undergraduate students
[ترجمه گوگل] دانشجوی لیسانس
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان دوره کارشناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of, pertaining to, characteristic of, or intended for undergraduates.

- an undergraduate course
[ترجمه گوگل] یک دوره کارشناسی
[ترجمه ترگمان] یک دوره لیسانس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she received her undergraduate training at harvard
او در (دانشگاه) هاروارد آموزش دوره ی لیسانس خود را گذراند.

2. She had an undergraduate degree in psychology.
[ترجمه گوگل]او دارای مدرک لیسانس روانشناسی بود
[ترجمه ترگمان]او مدرک کارشناسی در رشته روانشناسی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr. Stone spent his undergraduate days in Columbia University, majoring in economics.
[ترجمه گوگل]آقای استون دوران کارشناسی خود را در دانشگاه کلمبیا در رشته اقتصاد گذراند
[ترجمه ترگمان]آقای استون دوره کارشناسی خود را در دانشگاه کلمبیا در رشته اقتصاد گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was named the outstanding undergraduate history major at the University of Oklahoma.
[ترجمه گوگل]او به عنوان بهترین رشته تاریخ در مقطع کارشناسی در دانشگاه اوکلاهاما انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان بزرگ ترین دانشجوی دوره کارشناسی در دانشگاه اوکلاهوما برگزیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Instruction in these subjects in undergraduate classes is almost exclusively by lecture.
[ترجمه گوگل]آموزش این موضوعات در کلاس های کارشناسی تقریباً منحصراً به صورت سخنرانی است
[ترجمه ترگمان]آموزش در مورد این موضوعات در کلاس های کارشناسی تقریبا به طور انحصاری با سخنرانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While still an undergraduate, his first slim volume 'Fighting Terms' enjoyed a considerable success.
[ترجمه گوگل]در حالی که هنوز در مقطع لیسانس بود، اولین جلد باریک «شرایط مبارزه» موفقیت قابل توجهی داشت
[ترجمه ترگمان]در حالی که هنوز دانشجوی دوره کارشناسی بود، اولین جلد منطقی او از موفقیت قابل توجهی برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These changes are reflected in an evolving undergraduate curriculum.
[ترجمه گوگل]این تغییرات در یک برنامه درسی در حال تحول در مقطع کارشناسی منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]این تغییرات در برنامه درسی یک دوره کارشناسی در حال تکامل منعکس می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Undergraduate students have begun to recognise the importance of primary care.
[ترجمه گوگل]دانشجویان مقطع کارشناسی شروع به درک اهمیت مراقبت های اولیه کرده اند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان Undergraduate شروع به تشخیص اهمیت مراقبت های اولیه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Undergraduate and postgraduate students will also find papers worth reading.
[ترجمه گوگل]دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز مقالاتی را خواهند یافت که ارزش خواندن دارند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا نیز مدارکی را پیدا خواهند کرد که ارزش خواندن داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The three-year undergraduate course begins next September.
[ترجمه گوگل]دوره سه ساله کارشناسی در سپتامبر آینده آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]دوره کارشناسی سه ساله در سپتامبر آینده آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nearly all undergraduate texts on special relativity attempt to display the novel physical concepts of the theory at minimal mathematical cost.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام متون مقطع کارشناسی در مورد نسبیت خاص سعی می کنند مفاهیم فیزیکی بدیع این نظریه را با حداقل هزینه ریاضی به نمایش بگذارند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه متون کارشناسی در خصوص نسبیت خاص تلاش می کنند تا مفاهیم فیزیکی جدید نظریه را با حداقل هزینه ریاضی نمایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There were 240 cases that went before the undergraduate administrative review committee.
[ترجمه گوگل]240 پرونده به کمیته بررسی اداری در مقطع کارشناسی مراجعه کردند
[ترجمه ترگمان]۲۴۰ مورد وجود داشت که پیش از کمیته بررسی اداری دوره کارشناسی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the high-pressured and directive context of undergraduate teaching it may be desirable, but is not practically possible.
[ترجمه گوگل]در شرایط پرفشار و دستوری تدریس در مقطع کارشناسی ممکن است مطلوب باشد، اما عملا امکان پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]در زمینه آموزش عالی و دستورالعمل تدریس در دوره کارشناسی، ممکن است مطلوب باشد، اما عملا ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Undergraduate education as we normally think of it did not exist.
[ترجمه گوگل]تحصیلات کارشناسی آنطور که ما معمولاً به آن فکر می کنیم وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت Undergraduate همان طور که ما معمولا به آن فکر می کنیم، وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. An electronic publishing course for undergraduate computer scientists needs to cover a significantly wider range of topics.
[ترجمه گوگل]یک دوره انتشارات الکترونیکی برای دانشمندان علوم کامپیوتر در مقطع کارشناسی باید طیف وسیع تری از موضوعات را پوشش دهد
[ترجمه ترگمان]یک دوره انتشار الکترونیکی برای دانشمندان علوم کامپیوتر نیازمند پوشش طیف گسترده ای از موضوعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانشجوی دوره لیسانس (اسم)
undergraduate

انگلیسی به انگلیسی

• university student who has not yet received his first degree
an undergraduate is a student at a university or college who is studying for his or her first degree. count noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. ...an undergraduate degree.

پیشنهاد کاربران

دانشجوی لیسانس، کارشناسی
Associate degree. کاردانی
Bachelor's degree. کارشناسی
Master's degree. کارشناسی ارشد
Doctoral degree. دکترا
Undergraduate degree : مدرک لیسانس
Graduate degree : مدرک فوق لیسانس
Undergraduate : دانشجوی دوره لیسانس ( دانشجوی کارشناسی )
Graduate : دانشجوی دوره فوق لیسانس ( دانشجوی کارشناسی ارشد )
Postgraduate = Graduate : وابسته به دوره فوق لیسانس ( کارشناسی ارشد )
...
[مشاهده متن کامل]

PhD Student : دانشجوی دوره دکترا
Undergraduate student : دانشجوی دوره لیسانس
Graduate student : دانشجوی دوره فوق لیسانس

اسم :
undergraduate ::: دانشجوی کارشناسی
graduate :::: فارغ التحصیل
postgraduate ::: دانشجوی تحصیلات تکمیلی
صفت :
undergraduate :::: کارشناسی
graduate :::: تحصیلات تکمیلی
...
[مشاهده متن کامل]

postgraduate ::: تحصیلات تکمیلی
postgraduate = graduate student
دانشجو تحصیلات تکمیلی

وقتی در سایت های دانشگاهی به دنبال این هستید که چه درجه ای را تحصیل کنید به شما دو انتخاب می دهند
undergraduate: لیسانس
graduate: فوق لیسانس
در واقع این یک قرارداد دانشگاهی است.
وگرنه همه میدانند اولی یعنی کسی که در حال خواندن لیسانس است و دومی یعنی کسی که فارغ التحصیل لیسانس می باشد
a student doing a first degree
دانشجوی کارشناسی حقوق دولتی
دانشجوی کارشناسی
undergraduate:دانشجوی دوره لیسانس
graduate :فارغ التحصیل دوره کارشناسی
postgraduate:دانشجوی ارشد یا دکتری
برقرار باشید دوستان ⚘
لیسانس
کارشناسی، دانشجوی کارشناسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس