1. Late wages and underemployment have snowballed not only across factories but also throughout public and private workplaces.
[ترجمه گوگل]دستمزدهای دیرهنگام و اشتغال ناقص نه تنها در سراسر کارخانهها، بلکه در سرتاسر محلهای کار دولتی و خصوصی نیز رخنه کرده است
[ترجمه ترگمان]دست مزد دیروقت و underemployment نه تنها در سراسر کارخانه ها بلکه در سراسر محیط های کاری عمومی و خصوصی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست مزد دیروقت و underemployment نه تنها در سراسر کارخانه ها بلکه در سراسر محیط های کاری عمومی و خصوصی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This arises from the fact that unemployment or underemployment will reduce the household's income and constrain the demand for goods.
[ترجمه گوگل]این از آنجا ناشی می شود که بیکاری یا کم کاری درآمد خانوار را کاهش می دهد و تقاضا برای کالا را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]این امر ناشی از این واقعیت است که بیکاری و بیکاری، درآمد خانوار را کاهش داده و تقاضا برای کالا را محدود خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر ناشی از این واقعیت است که بیکاری و بیکاری، درآمد خانوار را کاهش داده و تقاضا برای کالا را محدود خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The main reason for the growth of underemployment has been the economic downturn of the past few years.
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی رشد بیکاری، رکود اقتصادی چند سال گذشته بوده است
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی رشد of رکود اقتصادی چند سال گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی رشد of رکود اقتصادی چند سال گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ultimately, many economists expect the underemployment situation to improve, but not for a few years.
[ترجمه گوگل]در نهایت، بسیاری از اقتصاددانان انتظار دارند که وضعیت بیکاری بهبود یابد، اما نه برای چند سال
[ترجمه ترگمان]در نهایت، بسیاری از اقتصاددانان انتظار دارند که وضعیت underemployment بهبود یابد، اما نه برای چند سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، بسیاری از اقتصاددانان انتظار دارند که وضعیت underemployment بهبود یابد، اما نه برای چند سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is widespread unemployment and underemployment -- more than two-thirds of the labor force in Haiti has no formal job.
[ترجمه گوگل]بیکاری و بیکاری گسترده وجود دارد - بیش از دو سوم نیروی کار در هائیتی هیچ شغل رسمی ندارند
[ترجمه ترگمان]بیکاری گسترده و underemployment وجود دارد - - بیش از دو سوم نیروی کار در هاییتی کار رسمی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیکاری گسترده و underemployment وجود دارد - - بیش از دو سوم نیروی کار در هاییتی کار رسمی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The unemployment, the underemployment, the sort of stagnant income, the declining income for some families.
[ترجمه گوگل]بیکاری، کم کاری، نوع رکود درآمد، کاهش درآمد برای برخی خانواده ها
[ترجمه ترگمان]بیکاری، underemployment، درآمد راکد، درآمد رو به کاهش برای برخی خانواده ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیکاری، underemployment، درآمد راکد، درآمد رو به کاهش برای برخی خانواده ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Unemployment in India is characterized by chronic underemployment or disguised unemployment.
[ترجمه گوگل]بیکاری در هند با کم کاری مزمن یا بیکاری پنهان مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]بیکاری در هند با underemployment مزمن یا بیکاری پنهان مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیکاری در هند با underemployment مزمن یا بیکاری پنهان مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Underemployment means that many more people who can't spend as much as they otherwise would.
[ترجمه گوگل]کم کاری به این معنی است که افراد زیادی نمی توانند به اندازه ای که در غیر این صورت خرج می کردند، خرج کنند
[ترجمه ترگمان]این به معنای آن است که بسیاری از افراد دیگر که نمی توانند به اندازه آن ها خرج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به معنای آن است که بسیاری از افراد دیگر که نمی توانند به اندازه آن ها خرج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "The unemployment, the underemployment, the sort of stagnant income, the declining income for some families," said Mann.
[ترجمه گوگل]مان میگوید: «بیکاری، کمکاری، نوعی درآمد راکد، کاهش درآمد برای برخی خانوادهها»
[ترجمه ترگمان]مان گفت: \" بیکاری، underemployment، درآمد راکد، درآمد رو به کاهش برای برخی خانواده ها \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مان گفت: \" بیکاری، underemployment، درآمد راکد، درآمد رو به کاهش برای برخی خانواده ها \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Many describe a life of hardship, unemployment or underemployment, and dependence on government jobs and services.
[ترجمه گوگل]بسیاری زندگی پر مشقت، بیکاری یا کم کاری و وابستگی به مشاغل و خدمات دولتی را توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها زندگی سختی، بیکاری، بیکاری، و وابستگی به مشاغل و خدمات دولتی را توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها زندگی سختی، بیکاری، بیکاری، و وابستگی به مشاغل و خدمات دولتی را توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Behind the top line jobless figure is continuing "underemployment", people working part time but still seeking full-time work.
[ترجمه گوگل]در پشت سر رقم بیکاری، «کم کاری» ادامه دارد، افرادی که پاره وقت کار می کنند اما همچنان به دنبال کار تمام وقت هستند
[ترجمه ترگمان]در پشت خط مقدم، افراد بی کار به \"underemployment\" ادامه می دهند، مردم نیمه وقت کار می کنند اما هنوز به دنبال کار تمام وقت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در پشت خط مقدم، افراد بی کار به \"underemployment\" ادامه می دهند، مردم نیمه وقت کار می کنند اما هنوز به دنبال کار تمام وقت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Stealth underemployment also is evident in the rise in the number of workers taking part-time jobs due to the slack economy.
[ترجمه گوگل]کم کاری پنهانکاری همچنین در افزایش تعداد کارگرانی که به دلیل سستی اقتصاد به مشاغل پاره وقت می پردازند مشهود است
[ترجمه ترگمان]Stealth underemployment همچنین در افزایش تعداد کارگرانی که مشاغل نیمه وقت دارند، به دلیل رکود اقتصادی، مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Stealth underemployment همچنین در افزایش تعداد کارگرانی که مشاغل نیمه وقت دارند، به دلیل رکود اقتصادی، مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Underemployment, along with unemployment, is widely seen as a force slowing the economic recovery.
[ترجمه گوگل]اشتغال ناقص، همراه با بیکاری، به طور گسترده به عنوان نیرویی در نظر گرفته می شود که بهبود اقتصادی را کند می کند
[ترجمه ترگمان]underemployment، همراه با بیکاری، به طور گسترده به عنوان نیرویی که بهبود اقتصادی را کند می کند، دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]underemployment، همراه با بیکاری، به طور گسترده به عنوان نیرویی که بهبود اقتصادی را کند می کند، دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Most of the underemployment is concentrated among part-time workers.
[ترجمه گوگل]بیشتر بیکاری در میان کارگران پاره وقت متمرکز است
[ترجمه ترگمان]اکثر of در میان کارگران نیمه وقت متمرکز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکثر of در میان کارگران نیمه وقت متمرکز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They continue to carry the burden of tremendous unemployment or underemployment in the countryside.
[ترجمه گوگل]آنها همچنان بار بیکاری یا بیکاری شدید در روستاها را به دوش می کشند
[ترجمه ترگمان]آن ها به حمل بار بیکاری شگرف و یا underemployment در ییلاقات ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها به حمل بار بیکاری شگرف و یا underemployment در ییلاقات ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید