1. the undercurrent of discontent amongst the farmers
نارضایتی پنهانی در میان کشاورزان
2. He sensed an undercurrent of resentment among the crowd.
 [ترجمه گوگل]او موجی از خشم را در میان جمعیت احساس کرد 
[ترجمه ترگمان]از میان جمعیت جریانی از رنجش و رنجش را احساس کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Therewas an undercurrent of resentment in their acceptance of the plan.
 [ترجمه گوگل]در پذیرش این طرح، جریانی از خشم وجود داشت 
[ترجمه ترگمان]بعد یک جریان پنهانی از خشم و رنجش در مورد قبول این نقشه به وجود آورد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. I detect an undercurrent of resentment towards the new proposals.
 [ترجمه گوگل]من یک جریان پنهانی از خشم نسبت به پیشنهادات جدید را تشخیص می دهم 
[ترجمه ترگمان]یک جریان پنهانی از خشم نسبت به پیشنهادهای جدید را تشخیص می دهم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Racial hatred has been a powerful undercurrent in the country's history.
 [ترجمه گوگل]نفرت نژادی یک جریان پنهان قدرتمند در تاریخ این کشور بوده است 
[ترجمه ترگمان]تنفر نژادی یک جریان پنهانی قدرتمند در تاریخ کشور بوده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. There's a strong undercurrent of racism in this town.
 [ترجمه گوگل]یک جریان پنهانی قوی از نژادپرستی در این شهر وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]یک جریان قوی تبعیض نژادی در این شهر وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. There was a political undercurrent as well, though this was less explicit.
 [ترجمه گوگل]یک جریان پنهان سیاسی نیز وجود داشت، اگرچه این موضوع کمتر صریح بود 
[ترجمه ترگمان]یک جریان پنهانی سیاسی نیز وجود داشت، هر چند که این جریان کم تر آشکار بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Beneath this surface of high principle swirls an undercurrent of political opportunism.
 [ترجمه گوگل]در زیر این سطح از اصول عالی، جریانی از اپورتونیسم سیاسی می چرخد 
[ترجمه ترگمان]در زیر این سطح از اصول بالا یک جریان پنهانی از فرصت طلبی سیاسی شکل می گیرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. The invader sensed an undercurrent of resentment among the crowd.
 [ترجمه گوگل]مهاجم موجی از خشم را در میان جمعیت احساس کرد 
[ترجمه ترگمان]مهاجم جریانی از رنجش را در میان جمعیت احساس کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. An underlying or implied tendency or meaning; an undercurrent.
 [ترجمه گوگل]گرایش یا معنای نهفته یا ضمنی؛ یک جریان زیرین 
[ترجمه ترگمان]یک گرایش یا معنای ضمنی یا معنایی، یک جریان نهفته 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Wherever it flourished an undercurrent of scepticism was never far away.
 [ترجمه گوگل]هر جا که شکوفا شد، جریان پنهانی از شک و تردید دور از ذهن نبود 
[ترجمه ترگمان]هر جا که این جریان پر از شک و بدبینی بود هیچ وقت چندان دور نبود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. In violent America, there still exists an undercurrent of prejudice against Chinese.
 [ترجمه گوگل]در آمریکای خشن، هنوز یک جریان پنهانی از تعصب علیه چینی ها وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]در آمریکای جنوبی، هنوز یک جریان پنهانی از تعصب علیه چینی ها وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. There was always an undercurrent of greediness, a hankering, and sense of waste.
 [ترجمه گوگل]همیشه جریانی از طمع، ولع و احساس هدر رفتن وجود داشت 
[ترجمه ترگمان]همیشه یک جریان پر از حرص و اشتیاق و احساس اتلاف وجود داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. But an undercurrent of gloom ran through the whole day.
 [ترجمه گوگل]اما جریانی از تاریکی در تمام روز جاری بود 
[ترجمه ترگمان]اما یک جریان تاریکی سراسر روز را فرا گرفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید