undercover

/ˌəndərˈkəvər//ˌʌndəˈkʌvə/

معنی: رمزی، سری، نهانی، مخفی، زیر جلی
معانی دیگر: پنهانی، جاسوس، در خفا، پنهانی، سربسته، درپاکت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: carried out or happening in secret.
مترادف: clandestine, covert, secret, surreptitious
متضاد: overt
مشابه: confidential, furtive, hidden, hush-hush, sly, stealthy, underground

- He was engaged in undercover police work at that time.
[ترجمه گوگل] او در آن زمان به کارهای مخفیانه پلیس مشغول بود
[ترجمه ترگمان] او در آن زمان مشغول کار پلیس مخفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: engaged in secret or confidential activities, as a spy.
مشابه: secret

- She'd been an undercover agent during the Cold War.
[ترجمه گوگل] او در طول جنگ سرد یک مامور مخفی بود
[ترجمه ترگمان] او در زمان جنگ سرد مامور مخفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
عبارت ( phrase )
• : تعریف: hidden or covert; in secrecy.
مترادف: covertly, secretly

جمله های نمونه

1. an undercover mission
ماموریت سری

2. Undercover officers found drug-making equipment used to impregnate paper with LSD.
[ترجمه گوگل]افسران مخفی تجهیزاتی برای ساخت مواد مخدر پیدا کردند که برای آغشته کردن کاغذ به ال اس دی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]افسران لباس مبدل، تجهیزات تولید کننده مواد مخدر را که برای کاغذ impregnate با LSD استفاده شده بود، پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two undercover officers purporting to be dealers infiltrated the gang.
[ترجمه گوگل]دو افسر مخفی که ادعا می کردند دلال هستند به باند نفوذ کردند
[ترجمه ترگمان]دوتا مامور مخفی که به قتل رسیده بودند که به پلیس نفوذ کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Journalists informed police who planted an undercover detective to trap Smith.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاران به پلیس اطلاع دادند که یک کارآگاه مخفی را برای به دام انداختن اسمیت نصب کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران به پلیس اطلاع دادند که یک کارآگاه مخفی را برای دام انداختن اسمیت کار گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Undercover police swooped on three houses in Bristol at 5 a. m. this morning.
[ترجمه گوگل]پلیس مخفی ساعت 5 صبح به سه خانه در بریستول حمله کرد متر امروز صبح
[ترجمه ترگمان]پلیس مخفی از سه خانه در بریستول در ۵ خانه پرواز کرد ام امروز صبح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The undercover agents went to the rendezvous knowing that it might be a trap.
[ترجمه گوگل]ماموران مخفی با علم به اینکه ممکن است یک تله باشد به میعادگاه رفتند
[ترجمه ترگمان]ماموران مخفی به محل ملاقات رفتند تا بدانند که این یک تله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The general's plan involved landing undercover troops behind enemy lines.
[ترجمه گوگل]طرح ژنرال شامل فرود نیروهای مخفی در پشت خطوط دشمن بود
[ترجمه ترگمان]نقشه ژنرال در حال پیاده شدن با نیروهای دشمن در پشت خطوط دشمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A federal judge upheld the undercover methods used in the case.
[ترجمه گوگل]یک قاضی فدرال روش های مخفی مورد استفاده در این پرونده را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]یک قاضی فدرال روش های مخفی مورد استفاده در این پرونده را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The scandal was revealed after months of undercover work by journalists.
[ترجمه گوگل]این رسوایی پس از ماه ها کار مخفیانه روزنامه نگاران فاش شد
[ترجمه ترگمان]این رسوایی پس از ماه ها کار مخفی توسط روزنامه نگاران آشکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can spot undercover cops a mile off.
[ترجمه گوگل]می توانید پلیس های مخفی را در یک مایل دورتر ببینید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی یه مایلی پلیس مخفی رو پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A federal judge upheld the undercover Methods: Used in the case.
[ترجمه گوگل]یک قاضی فدرال روش های مخفی را تایید کرد: در پرونده مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک قاضی فدرال روش های مخفی را تایید کرد: مورد استفاده در این پرونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Swanson persuaded Hubley to work undercover to capture the killer.
[ترجمه گوگل]سوانسون هابلی را متقاعد کرد که برای دستگیری قاتل مخفیانه کار کند
[ترجمه ترگمان]سوانسون Hubley را وادار کرد که مخفی کار کند تا قاتل را دستگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The police had planted undercover detectives at every entrance.
[ترجمه گوگل]پلیس در هر ورودی کارآگاهان مخفی کار گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]پلیس پلیس های مخفی رو در هر ورودی جاسازی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was working undercover at the time almost certainly for the British Secret Service.
[ترجمه گوگل]او در آن زمان به طور مخفیانه برای سرویس مخفی بریتانیا کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او در آن زمان تقریبا به طور حتم برای سرویس مخفی بریتانیا کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. An undercover sweep netted 22 suspects in one evening.
[ترجمه گوگل]یک جارو مخفیانه 22 مظنون را در یک عصر به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]یک گروه تجسس مخفیانه ۲۲ مظنون در یک شب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Under cover of the dark, the dog was stolen.
[ترجمه گوگل]در پوشش تاریکی، سگ دزدیده شد
[ترجمه ترگمان]زیر پوشش تاریکی سگ دزدیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A small party stole up on the bridge under cover of darkness.
[ترجمه گوگل]گروه کوچکی زیر پوشش تاریکی روی پل دزدی کردند
[ترجمه ترگمان]یک دسته کوچک روی پل زیر پوشش تاریکی از پل بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The rain does not matter as we are under cover.
[ترجمه گوگل]باران مهم نیست زیرا ما زیر پوشش هستیم
[ترجمه ترگمان]باران اهمیتی ندارد که ما تحت پوشش هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The aircraft is displayed under cover in the USAF Gallery.
[ترجمه گوگل]این هواپیما در زیر پوشش در گالری USAF نمایش داده شده است
[ترجمه ترگمان]این هواپیما تحت پوشش در گالری نیروی هوایی ایالات متحده قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. He remained under cover and waited further instructions from headquarters.
[ترجمه گوگل]او زیر پوشش ماند و منتظر دستورات بیشتر از ستاد بود
[ترجمه ترگمان]او تحت پوشش قرار گرفت و منتظر دستور بعدی خود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Later, under cover of darkness, they crept into the house.
[ترجمه گوگل]بعداً در پوشش تاریکی به داخل خانه خزیدند
[ترجمه ترگمان]بعدها، زیر پوشش تاریکی به درون خانه خزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Under cover of friendship they betrayed him.
[ترجمه گوگل]تحت پوشش دوستی به او خیانت کردند
[ترجمه ترگمان]زیر پوشش دوستی به او خیانت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. All the seats are under cover.
[ترجمه گوگل]همه صندلی ها زیر پوشش هستند
[ترجمه ترگمان]همه صندلی ها زیر پوشش هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. 'Get under cover!' shouted Billy, and we darted once more for the tables.
[ترجمه گوگل]"تحت پوشش قرار بگیر!" بیلی فریاد زد و ما یک بار دیگر به سمت میزها دویدیم
[ترجمه ترگمان]! پناه بگیرین بیلی فریاد زد و ما دوباره به سوی میز پرتاب شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. They moved about under cover of darkness.
[ترجمه گوگل]آنها زیر پوشش تاریکی حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها زیر پوشش تاریکی حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. We attacked at night, under cover of darkness.
[ترجمه گوگل]شبانه در زیر پوشش تاریکی حمله کردیم
[ترجمه ترگمان]ما شب ها به زیر سایه تاریکی حمله می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. They move under cover of darkness.
[ترجمه گوگل]آنها زیر پوشش تاریکی حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زیر پوشش تاریکی حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Arrangements for the escape were made under cover.
[ترجمه گوگل]مقدمات فرار تحت پوشش انجام شد
[ترجمه ترگمان]کارای فرار از زیر پوشش ساخته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. They escaped under cover of darkness.
[ترجمه گوگل]آنها زیر پوشش تاریکی فرار کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها زیر پوشش تاریکی فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. She was working under cover to get information on drug gangs.
[ترجمه گوگل]او تحت پوشش برای کسب اطلاعات در مورد باندهای مواد مخدر کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او برای کسب اطلاعات در مورد گروهه ای قاچاق مواد مخدر تحت پوشش بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رمزی (صفت)
secret, mystic, allegorical, figurative, coded, symbolic, encoded, cryptic, esoteric, undercover, backstairs, furtive, occult, emblematic, runic

سری (صفت)
back-door, cryptic, arcane, esoteric, classified, secretive, undercover, mysterious, occult, hush-hush

نهانی (صفت)
secret, surreptitious, subterranean, undercover, backstairs, potential, furtive, underhand, occult, gnostic, subterraneous

مخفی (صفت)
hidden, invisible, secret, undercover, closet, furtive, clandestine, hush-hush, perdu, perdue

زیر جلی (صفت)
surreptitious, undercover, furtive, underhand, clandestine, hugger-mugger

انگلیسی به انگلیسی

• clandestine, concealed, spying
undercover work involves secretly obtaining information for the government or the police.
in disguise, in secrecy

پیشنهاد کاربران

مخفی شده. .
like a criminal undercover
؟؟؟لابک کنین. .
دزدکی، بدون اجازه
ناآشکار ، نامحسوس ، ناملموس
Undercover officer
افسر لباس شخصی - افسر مخفی
مامور مخفی
تحت پوشش، بی پناه

بپرس