🔸 **معادل فارسی:**
کم شمردن / کمتر از مقدار واقعی شمردن / شمارش ناقص
در زبان محاوره ای:
کم حساب کردن، کمتر از واقعیت شمردن، تعداد واقعی رو در نظر نگرفتن
- - -
🔸 **تعریف ها:**
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( آماری – رسمی ) :**
شمارش کمتر از مقدار واقعی یا نادیده گرفتن بخشی از افراد یا موارد در یک سرشماری، نظرسنجی، یا آمار.
مثال: The census **undercounted** thousands of rural residents.
سرشماری هزاران نفر از ساکنان روستایی را کم شمرد.
2. ** ( کلی – استعاری ) :**
بی توجهی به بخشی از واقعیت یا کوچک جلوه دادن اهمیت چیزی.
مثال: Don’t **undercount** the effort it takes to achieve success.
زحمتی را که برای موفقیت لازم است، دست کم نگیر.
3. ** ( اسم ) :**
یک مورد از شمارش کمتر از واقعیت.
مثال: The report revealed an **undercount** in the total number of cases.
گزارش نشان داد که شمار موارد کمتر از مقدار واقعی گزارش شده است.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
underestimate – underreport – miscount – overlook – minimize 
کم شمردن / کمتر از مقدار واقعی شمردن / شمارش ناقص
در زبان محاوره ای:
کم حساب کردن، کمتر از واقعیت شمردن، تعداد واقعی رو در نظر نگرفتن
- - -
🔸 **تعریف ها:**
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( آماری – رسمی ) :**
شمارش کمتر از مقدار واقعی یا نادیده گرفتن بخشی از افراد یا موارد در یک سرشماری، نظرسنجی، یا آمار.
مثال: The census **undercounted** thousands of rural residents.
سرشماری هزاران نفر از ساکنان روستایی را کم شمرد.
2. ** ( کلی – استعاری ) :**
بی توجهی به بخشی از واقعیت یا کوچک جلوه دادن اهمیت چیزی.
مثال: Don’t **undercount** the effort it takes to achieve success.
زحمتی را که برای موفقیت لازم است، دست کم نگیر.
3. ** ( اسم ) :**
یک مورد از شمارش کمتر از واقعیت.
مثال: The report revealed an **undercount** in the total number of cases.
گزارش نشان داد که شمار موارد کمتر از مقدار واقعی گزارش شده است.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
کم شماری
کمبود