underbelly

/ˈʌndr̩ˌbeli//ˈʌndəˌbeli/

(بخش زیرین و عقب شکم حیوان چهارپا) زیر شکم، نرمه ی شکم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: underbellies
(1) تعریف: the underside of an animal, esp. the lower abdomen.

(2) تعریف: the weakest or most vulnerable spot.

جمله های نمونه

1. The trade deficit remains the soft underbelly of the US economy.
[ترجمه گوگل]کسری تجاری همچنان زیربنای نرم اقتصاد ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]این کسری تجاری به دنبال منافع نرم اقتصاد ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He became familiar with the dark underbelly of life in the city .
[ترجمه اصغر] کسری تجارت همچنان زیر بنا یا پایه های اقتصاد آمریکا رو نرم و شکننده کرده است
|
[ترجمه گوگل]او با زیر شکم تاریک زندگی در شهر آشنا شد
[ترجمه ترگمان]او با the تیره زندگی در شهر آشنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The missiles emerge from the underbelly of the transport plane.
[ترجمه گوگل]موشک ها از زیر شکم هواپیمای ترابری خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]این موشک ها از قسمت پایین صفحه حمل و نقل بیرون می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They needed to find the soft underbelly of their opponents.
[ترجمه گوگل]آنها باید زیر شکم نرم حریفان خود را پیدا می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نیاز داشتند که قسمت های نرم مخالفان خود را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It exposes the grim underbelly to the sentimental images captured by the town's celebrated photographer Frank Sutcliffe.
[ترجمه گوگل]این تصاویر احساساتی را که عکاس مشهور شهر، فرانک ساتکلیف گرفته است، نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این فیلم راه های شوم را برای تصاویر احساساتی که توسط عکاس مشهور شهر، فرانک Sutcliffe گرفته شده است، در معرض دید قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That double standard was the underbelly of every easy laugh stand-up comedians got when they did hooker jokes.
[ترجمه گوگل]این استاندارد دوگانه زیربنای هر خنده آسانی بود که استندآپ کمدین ها هنگام انجام جوک های هوکر به آن دست می یافتند
[ترجمه ترگمان]این معیار دوگانه از بین همه خنده های بلند و خنده های بلند stand که وقتی آن ها شوخی می کردند، از بین رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Panhandle was the butt end of the underbelly of the city, and was lucky to have plumbing.
[ترجمه گوگل]Panhandle انتهای زیر شکم شهر بود و خوش شانس بود که لوله کشی داشت
[ترجمه ترگمان]این Panhandle در قسمت زیرین قسمت زیرین شهر بود و خوش شانس بود که لوله کشی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sheltered by the underbelly of that small pedestrian bridge, I would practice my singing.
[ترجمه گوگل]در پناه آن پل کوچک عابر پیاده، آواز خود را تمرین می کردم
[ترجمه ترگمان]از زیر شکم این پل کوچک عبور می کردم، آواز خواندن را تمرین می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But they have seen the underbelly of working motherhood, and I think they have taken in all its lessons.
[ترجمه گوگل]اما آنها زیربنای مادری کارگری را دیده‌اند و فکر می‌کنم همه درس‌های آن را گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها نقاط ضعف مادری را دیده اند، و من فکر می کنم که آن ها تمام درس هایش را انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your robot infantry will all lock into the underbelly of the enormous transport.
[ترجمه گوگل]پیاده نظام ربات شما همه در زیر شکم حمل و نقل عظیم قفل می شوند
[ترجمه ترگمان]پیاده نظام شما در خطر حمل و نقل عظیم جریان عظیم حمل و نقل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mintz has gotten a rare glimpse at the underbelly of tireless ambition.
[ترجمه گوگل]مینتز نگاهی نادر به زیر شکم جاه طلبی خستگی ناپذیر داشته است
[ترجمه ترگمان]mintz یک نظر نادر در the خستگی ناپذیر و خستگی ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods 24 cases of underbelly fat accumulation underwent tumescent liposuction technique.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 24 مورد تجمع چربی زیر شکم تحت تکنیک لیپوساکشن تامسنت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۲۴ مورد تجمع چربی بدن تحت روش tumescent liposuction قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the underbelly of a trade which is legal in Spain but not recognised as an actual job is far from pleasant, with human trafficking constantly rearing its ugly head.
[ترجمه گوگل]با این حال، زیربنای تجارتی که در اسپانیا قانونی است اما به عنوان شغل واقعی شناخته نمی شود، چندان خوشایند نیست، زیرا قاچاق انسان دائماً سر زشت خود را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]با این حال، منافع تجارتی که در اسپانیا قانونی است اما به عنوان یک شغل واقعی شناخته نشده است، با قاچاق انسان به طور مداوم سر زشت خود را بزرگ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ANC are attacking rugby because it is the soft underbelly of South African sport.
[ترجمه گوگل]ANC در حال حمله به راگبی است زیرا زیر شکم نرم ورزش آفریقای جنوبی است
[ترجمه ترگمان]کنگره ملی آفریقا به راگبی حمله می کند، زیرا این کشور به دنبال منافع نرم ورزش آفریقای جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What obviously attracted Motion to Wainewright is the way his life represents the underbelly of the romantic movement.
[ترجمه گوگل]آنچه که آشکارا موشن را برای وین رایت جذب کرد، شیوه زندگی اوست که زیربنای جنبش رمانتیک را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به وضوح حرکت به سوی Wainewright را جذب می کند، روشی است که زندگی او نمایانگر اعماق جنبش رومانتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• vulnerable area or point; lower part of the belly

پیشنهاد کاربران

۱. نقطه ضعف. پاشنه آشیل ۲. ( جانور ) شکم ۳. زیر. ته
مثال:
They needed to find the soft underbelly of their opponents.
آنها احتیاج داشتند نقطه ضعف و پاشنه آشیلِ آسان مخالفان را پیدا کنند.
noun [ S ] literary
the weakest or most unpleasant part of something
اسم، ادبی
ضعیف ترین یا ناخوشایندترین قسمت چیزی
a film exposing the sordid underbelly of modern urban society
Small businesses are the soft underbelly ( = weakest parts ) of the economy, and they need as much government support as possible.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/underbelly
نا خوشایند
چشم اسفندیار، محل ضربه پذیر
منطقه آسیب پذیر
زیرِ پوست [شهر]
The missiles emerge from the underbelly of the transport plane
موشکها خارج میشن از زیر شکم هواپیما باربری
نقطه ضعف، پاشنه آشیل

بپرس