underact

/ˌʌndəˈrækt//ˌʌndəˈrækt/

(ایفای نقش تئاتر) با خودداری نقش بازی کردن، غلو نکردن، درست انجام ندادن، از کار کم گذاشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: underacts, underacting, underacted
(1) تعریف: to perform (a role) in a weak or overly restrained manner.
متضاد: overact

(2) تعریف: to understate or underplay (a role) intentionally.

انگلیسی به انگلیسی

• act with too much restraint; underplay

پیشنهاد کاربران

بپرس