بر کسی سلطه یا تسلط داشتن.Phrase :To be under someone's thumb کاملا تحت کنترل کسی بودنبه شدت تحت تاثیر کسی بودندر مشت کسی بودنبه عنوان مثال :He was still under his father’s thumbمنابع• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/under-someone-s-thumb• https://www.ldoceonline.com/dictionary/be-under-somebody-s-thumbتحت کنترل کسی بودنگوش به فرمان کسی بودن+ عکس و لینک