زیر پاک کردگی
زیر خط زدگی
زیر خط خوردگی
( این اصطلاح در فلسفه ژاک دریدا، وام گرفته از هایدگر است، اما دریدا آن را به شیوه ای رادیکال تر در بستر ساختارشکنی ( deconstruction ) به کار می گیرد. این اصطلاح به معنای �نوشتن واژه ای و سپس خط زدن آن است، در حالی که همچنان قابل خواندن باقی می ماند�—یعنی واژه ای که هم ضروری است و هم ناکافی - گونه ای تضاد حضور و غیاب: واژه ای که زیر پاک شدگی جای می گیرد، نشان دهنده مفهومی است که نمی توان آن را به درستی تعریف کرد، اما چاره ای جز استفاده از آن نداریم. مثلاً واژه �هستی� در فلسفه، هم بنیادین است و هم از تعریف می گریزد. و یا واژه �میدان� که در فلسفه بودریار به نوعی معناگریز است.
... [مشاهده متن کامل]
زیر خط زدگی
زیر خط خوردگی
( این اصطلاح در فلسفه ژاک دریدا، وام گرفته از هایدگر است، اما دریدا آن را به شیوه ای رادیکال تر در بستر ساختارشکنی ( deconstruction ) به کار می گیرد. این اصطلاح به معنای �نوشتن واژه ای و سپس خط زدن آن است، در حالی که همچنان قابل خواندن باقی می ماند�—یعنی واژه ای که هم ضروری است و هم ناکافی - گونه ای تضاد حضور و غیاب: واژه ای که زیر پاک شدگی جای می گیرد، نشان دهنده مفهومی است که نمی توان آن را به درستی تعریف کرد، اما چاره ای جز استفاده از آن نداریم. مثلاً واژه �هستی� در فلسفه، هم بنیادین است و هم از تعریف می گریزد. و یا واژه �میدان� که در فلسفه بودریار به نوعی معناگریز است.
... [مشاهده متن کامل]