🔸 معادل فارسی:
• کم خوری
• تغذیه ناکافی
• دریافت کالری کمتر از نیاز بدن
• گرسنگی مزمن یا محدودیت غذایی
🔸 تعریف ها:
1. ( تغذیه – پزشکی ) :
حالتی که فرد به طور مداوم کالری یا مواد مغذی کمتری نسبت به نیاز بدن دریافت می کند.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: Under - eating can lead to fatigue, hormonal imbalance, and weakened immunity.
کم خوری می تواند منجر به خستگی، اختلالات هورمونی و ضعف سیستم ایمنی شود.
2. ( روان شناسی – اختلالات تغذیه ) :
ممکن است عمدی باشد ( مثل رژیم های سخت یا آنورکسیا ) یا غیرعمدی ( مثل افسردگی، فقر، یا بیماری های گوارشی ) .
مثال: Intentional under - eating is a hallmark of anorexia nervosa.
کم خوری عمدی از نشانه های بارز آنورکسیا نروزا است.
3. ( اجتماعی – فرهنگی ) :
در برخی فرهنگ ها یا جوامع، فشارهای اجتماعی یا رسانه ای ممکن است افراد را به سمت کم خوری سوق دهد، به ویژه برای رسیدن به استانداردهای زیبایی.
🔸 مترادف ها:
caloric restriction – malnutrition – starvation – food deprivation – dietary insufficiency
• کم خوری
• تغذیه ناکافی
• دریافت کالری کمتر از نیاز بدن
• گرسنگی مزمن یا محدودیت غذایی
🔸 تعریف ها:
1. ( تغذیه – پزشکی ) :
حالتی که فرد به طور مداوم کالری یا مواد مغذی کمتری نسبت به نیاز بدن دریافت می کند.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: Under - eating can lead to fatigue, hormonal imbalance, and weakened immunity.
کم خوری می تواند منجر به خستگی، اختلالات هورمونی و ضعف سیستم ایمنی شود.
2. ( روان شناسی – اختلالات تغذیه ) :
ممکن است عمدی باشد ( مثل رژیم های سخت یا آنورکسیا ) یا غیرعمدی ( مثل افسردگی، فقر، یا بیماری های گوارشی ) .
مثال: Intentional under - eating is a hallmark of anorexia nervosa.
کم خوری عمدی از نشانه های بارز آنورکسیا نروزا است.
3. ( اجتماعی – فرهنگی ) :
در برخی فرهنگ ها یا جوامع، فشارهای اجتماعی یا رسانه ای ممکن است افراد را به سمت کم خوری سوق دهد، به ویژه برای رسیدن به استانداردهای زیبایی.
🔸 مترادف ها: