حرف اضافه ( preposition )
• (1) تعریف: beneath; below.
- dust under the bed
[ترجمه نو] موجود در زیر سطح|
[ترجمه S] گرد و غبار زیر تخت|
[ترجمه گوگل] گرد و غبار زیر تخت[ترجمه ترگمان] زیر تخت گرد و خاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: beneath the surface of.
- life under the ocean
[ترجمه انگلیسی] زندگی پایین اقیانوس|
[ترجمه گوگل] زندگی زیر اقیانوس[ترجمه ترگمان] زندگی در زیر اقیانوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: at or in a position farther down or lower than.
• متضاد: above, over
• متضاد: above, over
- The mouth is located under the nose.
[ترجمه .] دهان در زیر بینی قرار دارد.|
[ترجمه Mobina] اگه بلد بودم خودم ترجمش میکردم|
[ترجمه گوگل] دهان در زیر بینی قرار دارد[ترجمه ترگمان] دهانه در زیر بینی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: smaller or less than.
- It costs under two dollars.
[ترجمه الهه] هزینه ان پایین تر از دو دلار است|
[ترجمه گوگل] قیمتش زیر دو دلاره[ترجمه ترگمان] قیمت آن زیر دو دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: below in rank or importance.
• متضاد: above, over
• متضاد: above, over
• (6) تعریف: within the group or category of.
- That book is filed under the author's name.
[ترجمه گوگل] آن کتاب به نام نویسنده بایگانی شده است
[ترجمه ترگمان] این کتاب تحت نام نویسنده بایگانی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این کتاب تحت نام نویسنده بایگانی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (7) تعریف: designated or represented by.
- She writes under another name.
[ترجمه گوگل] او با نام دیگری می نویسد
[ترجمه ترگمان] یه اسم دیگه نوشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یه اسم دیگه نوشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (8) تعریف: subject to the control or authority of.
- The country is suffering under his leadership.
[ترجمه گوگل] کشور تحت رهبری او رنج می برد
[ترجمه ترگمان] کشور تحت رهبری او رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کشور تحت رهبری او رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (9) تعریف: subject to the instruction or supervision of.
- She studies under famous people.
[ترجمه گوگل] او زیر نظر افراد مشهور درس می خواند
[ترجمه ترگمان] او تحت افراد مشهور مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او تحت افراد مشهور مطالعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (10) تعریف: subject to the conditions or limits of.
- He's under oath and must tell the truth.
[ترجمه گوگل] او قسم خورده است و باید حقیقت را بگوید
[ترجمه ترگمان] سوگند یاد می کند که حقیقت را بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سوگند یاد می کند که حقیقت را بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (11) تعریف: in the process of.
- a new plan under consideration
[ترجمه گوگل] طرح جدید در دست بررسی
[ترجمه ترگمان] یک برنامه جدید در حال بررسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک برنامه جدید در حال بررسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (12) تعریف: in accordance with.
- Under no circumstances will I go.
[ترجمه گوگل] تحت هیچ شرایطی نمیرم
[ترجمه ترگمان] تحت هیچ شرایطی نباید برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تحت هیچ شرایطی نباید برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• (1) تعریف: into or by way of a lower place or position.
• متضاد: above
• متضاد: above
• (2) تعریف: below the surface.
• (3) تعریف: in a lower degree or quantity.
• (4) تعریف: in or into an inferior condition, rank, or position.
• متضاد: above
• مشابه: down
• متضاد: above
• مشابه: down
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: located in a lower position; beneath.
• (2) تعریف: lower in degree or rank.
• مشابه: lower
• مشابه: lower
• (3) تعریف: lower or less than required or desired.
• مشابه: shy
• مشابه: shy
پیشوند ( prefix )
• (1) تعریف: below; beneath.
- undertow
- underclothes
• (2) تعریف: subordinate; inferior.
- underclassman
• (3) تعریف: less; not enough.
- underbuy
- underdeveloped
- underprivileged