undecipherable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of decipherable.

جمله های نمونه

1. A hopelessly undecipherable jumble of overlapping names.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای ناممکن غیرقابل رمزگشایی از نام های همپوشانی
[ترجمه ترگمان]با ناامیدی و ناامیدی چندین و چند تا اسم روی هم شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The earlier melancholy made the work undecipherable, but recent works are conveying a sense of calming harmony where thoughts have condensed.
[ترجمه گوگل]مالیخولیایی قبلی کار را غیرقابل رمزگشایی می کرد، اما آثار اخیر حس هماهنگی آرام بخشی را در جایی که افکار متراکم شده اند منتقل می کنند
[ترجمه ترگمان]اندوه قبلی اثر undecipherable را به وجود می آورد، اما کاره ای اخیر نوعی هماهنگی آرامش بخشی را منتقل می کنند که در آن افکار درهم فشرده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The protagonist arrives, screams something completely undecipherable for about 2 minutes and then leaves. . .
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی وارد می شود، چیزی که کاملاً غیرقابل کشف است را برای حدود 2 دقیقه فریاد می زند و سپس می رود
[ترجمه ترگمان]شخصیت می رسد، چیزی به طور کامل برای حدود ۲ دقیقه جیغ می کشد و سپس برگ ها را ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were signs, indications, undecipherable, what does in matter.
[ترجمه گوگل]نشانه ها، نشانه ها، غیرقابل کشف، آنچه در ماده وجود دارد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نشانه هایی بود که نشان می داد: چه اهمیت دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since the one-time pad is theoretically proven to be undecipherable, quantum cryptography is the key to perfect secrecy.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که از نظر تئوری ثابت شده است که پد یکبار مصرف غیرقابل رمزگشایی است، رمزنگاری کوانتومی کلید رازداری کامل است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این پد از لحاظ نظری ثابت شده است، رمزنگاری کوانتومی کلید رازداری کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was getting raw material from the various divisions that was ugly, undecipherable and unusable.
[ترجمه گوگل]او مواد خامی را از بخش‌های مختلف دریافت می‌کرد که زشت، غیرقابل کشف و غیرقابل استفاده بود
[ترجمه ترگمان]او در حال دریافت مواد خام از بخش های مختلف بود که زشت، undecipherable و غیرقابل استفاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All you remember about your child being sixteen is loud music and undecipherable lyrics screamed to a rhythmic beat.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که از شانزده سالگی فرزندتان به یاد دارید موسیقی بلند و اشعار غیرقابل رمزگشایی است که با ضرب آهنگ ریتمیک فریاد می زنند
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که در مورد کودک تان به یاد دارید، موسیقی بلند است و اشعار undecipherable به آهنگ موزون جیغ می کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. More likely, though, traffic traversing networks would become a locally undecipherable algebraic stream.
[ترجمه گوگل]با این حال، به احتمال زیاد، شبکه های عبور از ترافیک به یک جریان جبری غیرقابل رمزگشایی محلی تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، به احتمال زیاد، شبکه های عبوری از شبکه به یک جریان جبری محلی تبدیل خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A typically Irish face was made wise and calm and undecipherable by much experience.
[ترجمه گوگل]یک چهره معمولی ایرلندی با تجربه زیاد عاقل و آرام و غیرقابل کشف شد
[ترجمه ترگمان]یک چهره معمولی ایرلندی با تجربه زیادی عاقلانه و آرام ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not decipherable, that cannot be decoded, that cannot be interpreted or understood

پیشنهاد کاربران

ناخوانا، غیرقابل فهم، غیرقابل رمزگشایی
ناخوانا - بد خط

بپرس