uncross

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: uncrosses, uncrossing, uncrossed
• : تعریف: to move or release (usu. the legs) from a crossed position.

جمله های نمونه

1. cross and then uncross one's legs
پاهای خود را روی هم قرار دادن و سپس صاف کردن

2. She uncrossed her legs and smoothed her skirt.
[ترجمه گوگل]پاهایش را روی هم باز کرد و دامنش را صاف کرد
[ترجمه ترگمان]پاهایش را جمع کرد و دامن او را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Uncrossing her ankles, she managed not to laugh aloud.
[ترجمه گوگل]با باز کردن قوزک پاهایش، او توانست با صدای بلند نخندد
[ترجمه ترگمان]پاهایش را صاف کرد و با صدای بلند شروع به خندیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Any cheque or dividend warrant which is uncrossed and made payable to bearer.
[ترجمه گوگل]هر چک یا حکم سودی که تلاقی نشده و قابل پرداخت به دارنده آن باشد
[ترجمه ترگمان]هر چک یا ضمانت سود سهام که از هم باز می شود و قابل پرداخت به حامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Evelyn uncrossed her legs, got up slowly, began to walk to the living room door.
[ترجمه گوگل]اولین پاهایش را باز کرد، به آرامی بلند شد و به سمت در اتاق نشیمن رفت
[ترجمه ترگمان]اولین بار پاهایش را از هم گشود و آهسته بلند شد و به طرف در اتاق نشیمن رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Coins Any uncrossed postal order which does not state to whom it is to be paid.
[ترجمه گوگل]سکه: هر گونه سفارش پستی ضربدری نشده که مشخص نیست به چه کسی باید پرداخت شود
[ترجمه ترگمان]سکه ها هر یک از سفارش پستی که به چه کسی پرداخت می شود را از هم باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Uncross your arms, keep your hands away from your face, make eye contact, and smile!
[ترجمه گوگل]بازوهایتان را باز کنید، دستانتان را از صورتتان دور نگه دارید، تماس چشمی برقرار کنید و لبخند بزنید!
[ترجمه ترگمان]دست هایتان را بلند کنید، دست ها را از روی صورت خود دور کنید، ارتباط چشمی برقرار کنید، و لبخند بزنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To dig an uncross able river for the one who loves you.
[ترجمه گوگل]تا برای کسی که دوستت دارد، رودخانه ای ناقابل حفر کنی
[ترجمه ترگمان]تا برای کسی که تو رو دوست داره حفاری کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is somewhat surprising given primate evidence that the colliculus receives substantial uncrossed input.
[ترجمه گوگل]این تا حدودی تعجب آور است با توجه به شواهد نخستی ها مبنی بر اینکه colliculus ورودی غیر متقاطع قابل توجهی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]این مساله تا حدی شگفت انگیز است، به این دلیل که شواهد اولیه نشان می دهند که colliculus ورودی قابل توجهی را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In both experiments, under no visual field advantage condition, the patients don't show any significant difference between cross and uncross hand-field combinations.
[ترجمه گوگل]در هر دو آزمایش، تحت شرایط بدون مزیت میدان بینایی، بیماران هیچ تفاوت معنی‌داری بین ترکیب‌های میدان دستی متقاطع و غیر متقاطع نشان نمی‌دهند
[ترجمه ترگمان]در هر دو آزمایش، تحت هیچ شرایط مزیت میدان دیداری، بیماران تفاوتی معنی دار بین ترکیبات field بین cross و uncross نشان نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

برگرداندن وضعیت پاهای cross شده ( یعنی crossed legs ) به وضعیت عادی را با فعل uncross بکار میبرن
◀️ She didn't have time to uncross her legs so I'm hoping you're right

بپرس