1. Eat plenty of uncooked fruit and vegetables.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی میوه و سبزیجات نپخته بخورید
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی میوه و سبزیجات خام بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Always wash your hands after handling uncooked meat.
[ترجمه گوگل]همیشه پس از دست زدن به گوشت نپخته دست های خود را بشویید
[ترجمه ترگمان]همیشه بعد از حمل گوشت نپخته، دست هایتان را بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The steak was uncooked in the middle.
4. Pick turned the color of uncooked liver.
5. Her speciality was a kind of uncooked avocado mousse that was better avoided, although her martinis were good.
[ترجمه گوگل]تخصص او نوعی موس آووکادوی پخته نشده بود که بهتر است از آن اجتناب شود، اگرچه مارتینی های او خوب بودند
[ترجمه ترگمان]تخصص او نوعی خامه uncooked بود که از آن پرهیز می کرد، هرچند که her خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Reasonable texture and bland, if slightly uncooked, taste. Wholemeal flour contains wholewheat grain with nothing taken out.
[ترجمه گوگل]بافت معقول و ملایم، اگر کمی نپخته باشد، طعم آرد سبوس دار حاوی غلات سبوس دار است که چیزی خارج نشده است
[ترجمه ترگمان]در صورتی که کمی نپخته بود، منطقی و مطلوب بود آرد wholemeal حاوی آرد wholewheat است که هیچ چیزی از آن خارج نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Uncooked Quick Quaker Oats was the main constituent.
[ترجمه گوگل]جو کویکر کویکر نپخته اصلی ترین ماده تشکیل دهنده آن بود
[ترجمه ترگمان]uncooked Quick Quaker یکی از اجزای اصلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Uncooked madeira cake mixture can be frozen in an airtight container.
[ترجمه گوگل]مخلوط کیک مادیرا نپخته را می توان در ظرف دربسته منجمد کرد
[ترجمه ترگمان]مخلوط کیک madeira madeira می تواند در یک کانتینر محفوظ از هوا یخ زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Don't be tempted by uncooked cake or pudding mixture - it contains raw eggs.
[ترجمه گوگل]کیک نپخته یا مخلوط پودینگ وسوسه نشوید - حاوی تخم مرغ خام است
[ترجمه ترگمان]از کیک پخته و یا مخلوط پودینگ استفاده نکنید - آن شامل تخم مرغ خام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Spoon the sauce into large uncooked pasta shells.
[ترجمه گوگل]سس را با قاشق در پوسته های بزرگ پاستا نپخته بریزید
[ترجمه ترگمان]sauce را به صدف بزرگ پاستا تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Freeze uncooked trout, with herbs and lemon, for up to 1 month.
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلای نپخته را با سبزی و لیمو تا 1 ماه فریز کنید
[ترجمه ترگمان]ماهی خام پخته را با گیاهان و لیمو و برای یک ماه تمام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The gift took the form of uncooked food, usually paddy.
[ترجمه گوگل]این هدیه به شکل غذای نپخته، معمولا شلتوک بود
[ترجمه ترگمان]این هدیه به صورت غذای نپخته و معمولا برنج می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was like eating very soft, uncooked marshmallow or egg pudding.
[ترجمه گوگل]مثل خوردن مارشمالو خیلی نرم و نپخته یا پودینگ تخم مرغ بود
[ترجمه ترگمان]درست مثل خوردن دسر پخته و دسر تخم مرغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You can not put uncooked grains of rice in a bread dough and expect them to absorb enough moisture to soften.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید دانه های نپخته برنج را در خمیر نان قرار دهید و انتظار داشته باشید که به اندازه کافی رطوبت جذب کنند تا نرم شوند
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید دانه های پخته برنج را در خمیر نان قرار دهید و از آن ها انتظار داشته باشید که رطوبت کافی را جذب کنند تا نرم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Eating any of these uncooked foods with B17 can cause cyanide poisoning.
[ترجمه گوگل]خوردن هر یک از این غذاهای نپخته با B17 می تواند باعث مسمومیت با سیانید شود
[ترجمه ترگمان]خوردن هر کدام از این مواد غذایی نپخته با B۱۷ می تواند موجب مسمومیت با سیانور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید