unconvincingly

جمله های نمونه

1. He explained somewhat unconvincingly that the company was paying for everything.
[ترجمه گوگل]او تا حدودی غیرقابل قبول توضیح داد که شرکت برای همه چیز پول می دهد
[ترجمه ترگمان]با لحنی نسبتا قانع کننده توضیح داد که شرکت پول همه چیز را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He opened an owlish eye and barked unconvincingly at us before yawning and going back to sleep.
[ترجمه گوگل]او یک چشم جغدی را باز کرد و قبل از اینکه خمیازه بکشد و دوباره بخوابد، برای ما پارس کرد
[ترجمه ترگمان]یک چشم جغدی باز کرد و قبل از اینکه به خواب برود به ما نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He assures her unconvincingly that his daughter is safe.
[ترجمه گوگل]او به طور غیرقابل قبولی به او اطمینان می دهد که دخترش سالم است
[ترجمه ترگمان]به او اطمینان می دهد که دخترش در امان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "They're traveling, " my uncle said, unconvincingly. "They'll soon be back. "
[ترجمه گوگل]عمویم غیرقانونی گفت: «دارند سفر می‌کنند "آنها به زودی برمی گردند "
[ترجمه ترگمان]ما در حال سفر هستیم ما به زودی بر می گردیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. " I can't complain, " answered Wilson unconvincingly. " When are you going to sell me that car? "
[ترجمه گوگل]ویلسون با قانع کننده ای پاسخ داد: "من نمی توانم شکایت کنم " "کی می خواهی آن ماشین را به من بفروشی؟"
[ترجمه ترگمان]ویل سن جواب داد: \"نمی توانم شکایت کنم،\" کی می خواهی آن ماشین را به من بفروشی؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This argument unconvincingly attempts to apply ambiguous evidence to prove the point but fails to address other possibilities that explain such evidence.
[ترجمه گوگل]این استدلال به طور غیرقابل قبولی تلاش می‌کند تا از شواهد مبهم برای اثبات این موضوع استفاده کند، اما از پرداختن به احتمالات دیگری که چنین شواهدی را توضیح می‌دهند ناکام است
[ترجمه ترگمان]این بحث نشان دهنده تلاش برای اعمال شواهد مبهم برای اثبات این نکته است، اما در پرداختن به احتمالات دیگر که چنین مدرکی را توضیح می دهند، ناموفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many new al-Qaida members say, unconvincingly, that they decided to become a jihadist after reading an extreme, anti-American blog, or after converting to Islam, sometimes just a few weeks before.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اعضای جدید القاعده، به طور متقاعدکننده ای نمی گویند که پس از خواندن یک وبلاگ افراطی و ضد آمریکایی یا پس از گرویدن به اسلام، گاهی اوقات فقط چند هفته قبل، تصمیم به جهادی شدن گرفتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اعضای جدید القاعده می گویند که این مساله، که آن ها تصمیم گرفته اند پس از خواندن یک وبلاگ افراطی، ضد آمریکایی، و یا پس از تبدیل به اسلام، برخی اوقات تنها چند هفته قبل از آن، یک جهادی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It had, however unconvincingly, appropriated the reform discourse of the opposition and shifted to a subtler, neo-authoritarian mode.
[ترجمه گوگل]هر چند غیرقابل قانع‌کننده، گفتمان اصلاحات اپوزیسیون را به خود اختصاص داده و به یک حالت ظریف‌تر و نواستبدادی تغییر داده بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مساله، گفتمان اصلاحات اپوزیسیون را به خود اختصاص داد و به یک مد ظریف و authoritarian تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "It's not that I don't believe you, Meg," Jack said, unconvincingly.
[ترجمه گوگل]جک به طرز متقاعدکننده ای گفت: "اینطور نیست که من حرفت را باور نکنم، مگ "
[ترجمه ترگمان]جک با ناباوری گفت: این چیزی نیست که من تو رو باور نمی کنم مگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The same Chelsea new boy tried his luck from 25 yards a minute later, only for Dae Hwan Kim to punch unconvincingly, the ball skimming behind.
[ترجمه گوگل]همان پسر جدید چلسی یک دقیقه بعد شانس خود را از فاصله 25 یاردی امتحان کرد، اما دائه هوان کیم به طرز متقاعدکننده‌ای مشت زد و توپ را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان]همان پسر جدید چلسی از فاصله ۲۵ متری شانس او را امتحان کرد، فقط به خاطر اینکه کیم hwan را قانع کند که با خشونت مشت بزنند، توپ از پشت سر می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She had this huge clump of hair in her hand, and I was like 'oww, ' really unconvincingly.
[ترجمه گوگل]او این دسته موی بزرگ را در دست داشت، و من واقعاً به طرز متقاعدکننده ای مثل "اووو" بودم
[ترجمه ترگمان]یک مشت مو در دست داشت و من هم مثل او بودم، واقعا قانع کننده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unpersuasively, in an unconvincing manner

پیشنهاد کاربران

بپرس