1. Whether consciously or unconsciously, you made a choice.
[ترجمه گوگل]شما آگاهانه یا ناخودآگاه انتخاب کردید
[ترجمه ترگمان]چه آگاهانه یا ناآگاهانه، خودت انتخاب کرده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه آگاهانه یا ناآگاهانه، خودت انتخاب کرده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Young people unconsciously conform to a dress code but reject any kind of uniform.
[ترجمه گوگل]جوانان به طور ناخودآگاه از یک کد لباس پیروی می کنند اما هر نوع لباس فرم را رد می کنند
[ترجمه ترگمان]جوانان به طور ناخودآگاه با یک دستورالعمل لباس مطابقت دارند، اما هر نوع لباس یک سان را رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جوانان به طور ناخودآگاه با یک دستورالعمل لباس مطابقت دارند، اما هر نوع لباس یک سان را رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He unconsciously switched a tree with his cane when he talked to her.
[ترجمه گوگل]هنگام صحبت با او ناخودآگاه درختی را با عصایش عوض کرد
[ترجمه ترگمان]ناخودآگاه یک درخت را با عصایش عوض کرد که با او حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناخودآگاه یک درخت را با عصایش عوض کرد که با او حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Unconsciously, by force of habit, she plugged the coffee pot in.
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه به زور عادت قهوه جوش را به برق وصل کرد
[ترجمه ترگمان]ناخودآگاه، با توجه به عادت، قهوه جوش را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناخودآگاه، با توجه به عادت، قهوه جوش را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I think racism is unconsciously inherent in practically everyone.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم نژادپرستی به طور ناخودآگاه در عمل در همه ذاتی است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم نژاد پرستی ناخودآگاه در همه افراد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم نژاد پرستی ناخودآگاه در همه افراد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We all unconsciously erect barriers against intimacy.
[ترجمه گوگل]همه ما ناخودآگاه موانعی در برابر صمیمیت ایجاد می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور ناخودآگاه موانع را بر ضد دوستی استوار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به طور ناخودآگاه موانع را بر ضد دوستی استوار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Perhaps, unconsciously, I've done something to offend her.
[ترجمه گوگل]شاید ناخودآگاه کاری کرده ام که او را آزرده کنم
[ترجمه ترگمان]شاید، ندانسته، کاری کرده ام که او را رنجانده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید، ندانسته، کاری کرده ام که او را رنجانده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He made that mistake unconsciously.
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه این اشتباه را مرتکب شد
[ترجمه ترگمان]او ندانسته این اشتباه را مرتکب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ندانسته این اشتباه را مرتکب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She unconsciously moved back a pace or two.
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه یکی دو قدم به عقب رفت
[ترجمه ترگمان]ناخودآگاه یکی دو قدم عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناخودآگاه یکی دو قدم عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Unconsciously she frowned slightly, determination building up within her like a tangible force.
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه کمی اخم کرد و عزمی راسخ مانند نیرویی محسوس در درونش شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]جما، بی آن که خود متوجه باشد، اندکی اخم کرد و عزم جزم کرد که مانند یک نیروی ملموس ساختمان را در درونش ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جما، بی آن که خود متوجه باشد، اندکی اخم کرد و عزم جزم کرد که مانند یک نیروی ملموس ساختمان را در درونش ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A decreasing number of self-corrections, showing that unconsciously made miscues are often semantically acceptable and do not need correction.
[ترجمه گوگل]تعداد رو به کاهشی از اصلاحات خود، نشان می دهد که اشتباهات ناخودآگاه ساخته شده اغلب از نظر معنایی قابل قبول هستند و نیازی به اصلاح ندارند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از اصلاحات خود را کاهش داده و نشان می دهد که miscues ها اغلب به لحاظ معنایی قابل قبول هستند و نیازی به اصلاح ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از اصلاحات خود را کاهش داده و نشان می دهد که miscues ها اغلب به لحاظ معنایی قابل قبول هستند و نیازی به اصلاح ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Implicitly, unconsciously, subconsciously, the family still grieved the loss of its only daughter.
[ترجمه گوگل]به طور ضمنی، ناخودآگاه، ناخودآگاه، خانواده همچنان غم از دست دادن تنها دخترش را میخورد
[ترجمه ترگمان]implicitly، ناخودآگاه، ناخودآگاه، خانواده هنوز از دست دادن دخترش متاسف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]implicitly، ناخودآگاه، ناخودآگاه، خانواده هنوز از دست دادن دخترش متاسف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A woman stealing from my desk . . . Unconsciously one hand became a claw reaching for the other's throat.
[ترجمه گوگل]زنی در حال دزدی از میز من ناخودآگاه یک دستش تبدیل به پنجه ای شد که به گلوی دست دیگر می رسید
[ترجمه ترگمان]زنی که ناخودآگاه از میزم دور شده بود، دستش را دراز کرد تا گلوی دیگری را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنی که ناخودآگاه از میزم دور شده بود، دستش را دراز کرد تا گلوی دیگری را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was almost like I made the decision unconsciously.
[ترجمه گوگل]تقریباً انگار ناخودآگاه این تصمیم را گرفتم
[ترجمه ترگمان]تقریبا مثل این بود که ناخودآگاه تصمیم گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تقریبا مثل این بود که ناخودآگاه تصمیم گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید