unconquered

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of conquered.

جمله های نمونه

1. Skill and confidence are an unconquered army.
[ترجمه گوگل]مهارت و اعتماد به نفس یک ارتش شکست ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]مهارت و اعتماد به نفس یک ارتش شکست ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The self-denying theory of conscience(intellectual intuition)has unconquered theoretical difficulties from inner mechanism or the matter fact.
[ترجمه گوگل]نظریه خود انکار وجدان (شهود فکری) مشکلات نظری را از مکانیسم درونی یا واقعیت امری غلبه نکرده است
[ترجمه ترگمان]نظریه خود انکار وجدان (شهود فکری)، دشواری های نظری را از مکانیسم داخلی و یا حقیقت به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Be his Banner unconquered, resistless his spear.
[ترجمه گوگل]بیرق او باش تسخیر نشده، مقاومت در برابر نیزه او
[ترجمه ترگمان]اقای بنر پیروز شد و با نیزه او مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The crews of the unconquered Maginot forts held out until the armistice.
[ترجمه گوگل]خدمه قلعه های تسخیر نشده ماژینو تا زمان آتش بس مقاومت کردند
[ترجمه ترگمان]The و قلعه های unconquered تا زمان متارکه جنگ برپا مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Skill and confidence be an unconquered army.
[ترجمه گوگل]مهارت و اعتماد به نفس یک ارتش شکست ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]با مهارت و اعتماد به یک ارتش مقهور کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Still, Silver was unconquered.
[ترجمه گوگل]با این حال، نقره شکست ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]اما سیلور پیروز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When a Facebook employee recently mapped social networks among the site's global users, China was rendered as an ominously dark space, among the last unconquered frontiers.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یکی از کارمندان فیس بوک اخیراً شبکه های اجتماعی را در بین کاربران جهانی این سایت ترسیم کرد، چین به عنوان فضایی تاریک و شوم در میان آخرین مرزهای تسخیر نشده تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک کارمند Facebook به تازگی شبکه های اجتماعی بین کاربران جهانی وب را نقشه برداری کرد، چین به عنوان فضایی نسبتا تاریک در میان آخرین مرزه ای unconquered به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet Chiang by no means had complete control over the areas still Unconquered by the Communists.
[ترجمه گوگل]با این حال چیانگ به هیچ وجه کنترل کاملی بر مناطقی که هنوز توسط کمونیست ها تسخیر نشده بود، نداشت
[ترجمه ترگمان]با این وجود، چیانگ به هیچ وجه کنترل کامل مناطق هنوز توسط کمونیست ها را به دست نیاورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not conquered, unbeaten, undefeated

پیشنهاد کاربران

شکست نخورده، فتح نشده، بدون باخت= not defeated, overcome
شکست ناپذیر

بپرس