unconquerable

/ənˈkɒŋkərəbl̩//ʌnˈkɒŋkərəbl̩/

معنی: تسخیر ناپذیر، شکست ناپذیر، مغلوب نشده
معانی دیگر: تسخیر ناپذیر، شکست ناپذیر، مغلوب نشده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unconquerably (adv.)
• : تعریف: not able to be defeated or overcome; invincible.
متضاد: conquerable
مشابه: impregnable, indomitable, invincible

جمله های نمونه

1. The Chimaera was held to be unconquerable.
[ترجمه گوگل]Chimaera غیرقابل تسخیر بود
[ترجمه ترگمان]The شکست ناپذیر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was an unconquerable repulsion for her in that monkish aspect.
[ترجمه گوگل]دافعه ای غیرقابل غلبه برای او در آن جنبه راهبانی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نسبت به او در آن حالت monkish نفرتی غلبه ناپذیر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fortified city of Singapore was once considered unconquerable.
[ترجمه گوگل]شهر مستحکم سنگاپور زمانی غیرقابل تسخیر در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]شهر مستحکم سنگاپور زمانی تسخیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "The V sign is the symbol of the unconquerable will of the occupied territories" (Winston S. Churchill ).
[ترجمه گوگل]"نشانه V نماد اراده تسخیر ناپذیر سرزمین های اشغالی است" (وینستون اس چرچیل)
[ترجمه ترگمان]علامت V نماد اراده شکست ناپذیر (و ین ستون)است چرچیل)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is nothing unconquerable under the sun.
[ترجمه گوگل]زیر آفتاب هیچ چیز تسخیر ناپذیری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]زیر آفتاب هیچ چیز unconquerable نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For HuaiNan City an example, establishes unconquerable force's estate management.
[ترجمه گوگل]برای مثال شهر HuaiNan، مدیریت املاک نیروی تسخیر ناپذیر را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، برای شهر HuaiNan، مدیریت دارایی غلبه ناپذیر را برقرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are neither difficulties insurmountable nor fortress unconquerable for them as long as they remain united as firm as a rock around the great Party.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که مانند صخره‌ای در اطراف حزب بزرگ متحد بمانند، نه دشواری‌های حل‌ناپذیر و نه قلعه‌ای غیرقابل فتح برای آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در آنجا به اندازه سنگی که دور حزب بزرگ با هم متحد شده اند، هیچ مشکلی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a fighter with an unconquerable will.
[ترجمه گوگل]او مبارزی است با اراده ای تسخیر ناپذیر
[ترجمه ترگمان]او یک مبارز با اراده شکست ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It'should be said that a peak is unconquerable.
[ترجمه گوگل]باید گفت که یک قله فتح ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]باید گفت که پیک غلبه ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is loyalty, elegance, fight, success, and unconquerable essence.
[ترجمه گوگل]این وفاداری، ظرافت، مبارزه، موفقیت و جوهر تسخیر ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]آن وفاداری، ظرافت، جنگیدن، موفقیت و جوهر غیرقابل تسخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She has an unconquerable spirit.
[ترجمه گوگل]او روحیه ای تسخیر ناپذیر دارد
[ترجمه ترگمان]او روحیه unconquerable دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the summit the stamina and valour of our fighter pilots remained unconquerable and supreme.
[ترجمه گوگل]در قله، استقامت و شجاعت خلبانان جنگنده ما تسخیر ناپذیر و عالی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]در این نشست استقامت و شجاعت خلبانان جنگی ما همچنان شکست ناپذیر و عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is the small and humble thorns that prove the unconquerable vitality.
[ترجمه گوگل]این خارهای کوچک و فروتن است که نشاط تسخیر ناپذیر را ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]این خاره ای کوچک و متواضع هستند که نیروی حیات unconquerable را ثابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At the summit the stamina and valor of our fighter pilots remained unconquerable and supreme.
[ترجمه گوگل]در قله، استقامت و شجاعت خلبانان جنگنده ما تسخیر ناپذیر و عالی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]در این نشست استقامت و شجاعت خلبانان جنگنده ما همچنان شکست ناپذیر و عالی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسخیر ناپذیر (صفت)
indomitable, unconquerable

شکست ناپذیر (صفت)
unbeatable, unconquerable, inexpugnable, invincible, invulnerable, insuperable

مغلوب نشده (صفت)
unconquerable, unbeaten

انگلیسی به انگلیسی

• not conquerable, invincible, indomitable, unbeatable

پیشنهاد کاربران

بپرس