1. War was breaking out in Europe, but she unconcernedly planned for a holiday.
[ترجمه گوگل]جنگ در اروپا شروع شد، اما او بدون نگرانی برای تعطیلات برنامه ریزی کرد
[ترجمه ترگمان]جنگ در اروپا آغاز شده بود، اما او بدون شک برای تعطیلات برنامه ریزی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنگ در اروپا آغاز شده بود، اما او بدون شک برای تعطیلات برنامه ریزی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Below them the lights of the town twinkled unconcernedly on.
[ترجمه گوگل]زیر آنها چراغ های شهر بی خیال چشمک می زدند
[ترجمه ترگمان]پایین آن ها چراغ های شهر روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پایین آن ها چراغ های شهر روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The station serves personnel to ask unconcernedly: " You by accident the train? "
[ترجمه گوگل]ایستگاه به پرسنل خدمت میکند تا بدون نگرانی بپرسند: "تو تصادفاً قطاری؟"
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه به پرسنل کمک می کند که بی اعتنا سوال کنند: \"شما با قطار تصادف می کنید؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه به پرسنل کمک می کند که بی اعتنا سوال کنند: \"شما با قطار تصادف می کنید؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Striding unconcernedly toward them through the inches - deep dust came a priest.
[ترجمه گوگل]کشیشی که بدون نگرانی به سمت آنها گام برمیداشت، گرد و غبار عمیقی آمد
[ترجمه ترگمان]از میان گرد و غباری که از میان خاک بلند شده بود کشیشی به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از میان گرد و غباری که از میان خاک بلند شده بود کشیشی به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He said unconcernedly : " Do Shaanxi and Shanxi have differences? "
[ترجمه گوگل]او بدون نگرانی گفت: آیا شانشی و شانشی با هم تفاوت دارند؟
[ترجمه ترگمان]او بی اعتنا گفت: \"آیا Shaanxi و Shanxi تفاوت هایی دارند؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او بی اعتنا گفت: \"آیا Shaanxi و Shanxi تفاوت هایی دارند؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I looked her up and down unconcernedly, say: " Picture, it is a bad apple nevertheless. "
[ترجمه گوگل]بی خیال بالا و پایین نگاهش کردم و گفتم: "تصویر، با این حال سیب بدی است "
[ترجمه ترگمان]من او را بالا و پایین نگاه کردم، گفتم: \" تصویر، این یک سیب بد است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من او را بالا و پایین نگاه کردم، گفتم: \" تصویر، این یک سیب بد است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He looked about more unconcernedly.
[ترجمه گوگل]بی خیال تر به اطراف نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]بی unconcernedly به اطراف نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بی unconcernedly به اطراف نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The ratbird climbed on and began to preen its fur unconcernedly.
[ترجمه گوگل]پرنده موش از آن بالا رفت و بدون نگرانی شروع به باز کردن خز خود کرد
[ترجمه ترگمان]The بالا رفت و با بی قیدی موهای خود را پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The بالا رفت و با بی قیدی موهای خود را پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید