1. Her hair was lifeless and uncombed.
2. He was unwashed, uncombed, with his clothes half buttoned.
[ترجمه گوگل]او شسته نشده بود، شانه نشده بود، لباس هایش را نیمه بسته بود
[ترجمه ترگمان]نشسته بود، نشسته بود، لباس هایش را نیم بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her hair was uncombed and she was without the protection of makeup.
[ترجمه گوگل]موهایش شانه نشده بود و بدون آرایش بود
[ترجمه ترگمان]موهایش بور بود و او بدون محافظ و آرایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was unwashed and uncombed with his clothes half buttoned.
[ترجمه گوگل]او شسته نشده بود و لباس هایش را نیمه بسته بود
[ترجمه ترگمان]با لباس هایش زیر و رو شده بود و لباس هایش را با دکمه های تکمه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Uncombed: hair that looks like it has not been washed or brushed for a long time.
[ترجمه گوگل]شانه نشده: موهایی که به نظر می رسد برای مدت طولانی شسته نشده یا برس زده نشده اند
[ترجمه ترگمان]uncombed: مو که شبیه به آن است برای مدت طولانی شسته نشده و یا شانه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I kept wondering if I was uncombed or unzipped.
[ترجمه گوگل]مدام فکر می کردم که آیا شانه نشده یا زیپ باز شده ام
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که آیا uncombed یا زیپ هستم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My mother said that I could not leave the house with uncombed hair.
[ترجمه گوگل]مادرم می گفت نمی توانم با موهای شانه نشده از خانه بیرون بروم
[ترجمه ترگمان]مادرم گفت که نمی توانم خانه را با موهای uncombed ترک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. What was left of it was generally standing on end, or uncombed after he had removed his cap.
[ترجمه گوگل]چیزی که از آن باقی میماند عموماً سرپا ایستاده یا بعد از برداشتن کلاهش شانه نشده بود
[ترجمه ترگمان]آنچه باقی مانده بود معمولا به پایان می رسید، یا پس از آن که کلاهش را ازسر برداشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید