uncollectible

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of collectible.

جمله های نمونه

1. Losses from uncollectible receivables tend to be greater during periods of recession than in periods of growth and prosperity .
[ترجمه گوگل]زیان های ناشی از مطالبات غیرقابل وصول در دوره های رکود بیشتر از دوره های رشد و شکوفایی است
[ترجمه ترگمان]خسارات وارده از مطالبات غیرقابل وصول بیشتر در طول دوره های رکود اقتصادی نسبت به دوره های رشد و شکوفایی بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Capital One said charge-offs, card loans deemed uncollectible, declined to 32% in August from 83% in July in its U. S. credit-card business.
[ترجمه گوگل]کپیتال وان گفت وام‌های کارتی که غیرقابل وصول تلقی می‌شوند، از 83 درصد در ماه ژوئیه به 32 درصد در ماه اوت کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]سرمایه یکی گفت که وام های کارت اعتباری غیرقابل وصول که غیرقابل وصول تلقی می شوند در ماه اوت از ۸۳ % در ماه جولای به میزان ۸۳ % کاهش یافته است اس کسب وکار کارت اعتباری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A method of accounting for uncollectible accounts in which an estimate is made of the amount of sales on account for which payment will not be received.
[ترجمه گوگل]روشی برای حسابداری برای حساب های غیرقابل وصول که در آن برآوردی از میزان فروش علی الحساب انجام می شود که پرداختی برای آن دریافت نمی شود
[ترجمه ترگمان]یک روش حسابداری برای حساب های غیرقابل وصول که در آن یک تخمین از مقدار فروش در نظر گرفته می شود که پرداخت آن دریافت نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Selling goods on credit cause uncollectible accounts expense to customers who fail to pay their bills.
[ترجمه گوگل]فروش کالا به صورت اعتباری باعث می شود تا مشتریانی که قبض های خود را پرداخت نمی کنند، هزینه های غیرقابل وصول حساب را به همراه داشته باشند
[ترجمه ترگمان]فروش کالاهای اعتباری به اعتبار حساب های غیرقابل وصول به مشتریان که قادر به پرداخت صورتحساب خود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To set up an allowance system for uncollectible accounts.
[ترجمه گوگل]برای راه اندازی یک سیستم کمک هزینه برای حساب های غیرقابل وصول
[ترجمه ترگمان]راه اندازی یک سیستم ذخیره برای حساب های غیرقابل وصول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Based upon past experience, the uncollectible accounts expense is estimated at some percentage of net credit sales.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجربه گذشته، هزینه حساب های غیرقابل وصول در حدود درصدی از فروش اعتباری خالص برآورد می شود
[ترجمه ترگمان]براساس تجربیات گذشته، هزینه حساب های غیرقابل وصول، در برخی از درصد فروش اعتباری خالص تخمین زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This approach of estimating uncollectible accounts receivable as a percentage of credit sales is easier to apply than the method of aging accounting receivable .
[ترجمه گوگل]این رویکرد تخمین حساب های دریافتنی غیرقابل وصول به عنوان درصدی از فروش اعتباری آسان تر از روش قدیمی حسابداری دریافتنی است
[ترجمه ترگمان]این رویکرد برآورد حساب های غیرقابل وصول به عنوان درصدی از فروش های اعتباری، از روش حساب های دریافتنی قدیمی، آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Uncollectible loans are generally thought to exceed 20 % of all lending.
[ترجمه گوگل]به طور کلی تصور می شود که وام های غیرقابل وصول بیش از 20٪ کل وام ها باشد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، وام های غیرقابل وصول به طور کلی از ۲۰ % کل وام ها تجاوز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The jusen are saddled with 27 trillion yen in uncollectible loans.
[ترجمه گوگل]جوسن با 27 تریلیون ین وام غیرقابل وصول زین شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای ۲۷ تریلیون ین وام های غیرقابل وصول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Assume that a business estimates that 1 percent of sales on account will be uncollectible.
[ترجمه گوگل]فرض کنید که یک کسب و کار تخمین می زند که 1 درصد از فروش علی الحساب غیرقابل وصول خواهد بود
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که یک کسب وکار تخمین می زند که ۱ درصد فروش در حساب غیرقابل وصول خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Equal to the gross amount of accounts and notes receivable, less an estimate of the portion that may prove to be uncollectible.
[ترجمه گوگل]برابر با مبلغ ناخالص حساب‌ها و یادداشت‌های دریافتنی، منهای برآورد بخشی که ممکن است غیرقابل وصول باشد
[ترجمه ترگمان]برابر با مقدار ناخالص حساب ها و حساب های دریافتنی، کم تر از یک برآورد سهم که ممکن است غیرقابل وصول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Notice also that the entry to write off an uncollectible account receivable reduces both the asset account and the contra-asset account by the same amount.
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که ورود برای رد یک حساب دریافتنی غیرقابل وصول، هم حساب دارایی و هم حساب مقابل دارایی را به یک میزان کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که مدخل یادداشت حساب های غیرقابل وصول، هم حساب دارایی و هم حساب دارایی - دارایی را با همان مقدار کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An alternative method, called the income statement approach, focuses upon estimating the uncollectible accounts expense for the period.
[ترجمه گوگل]یک روش جایگزین، به نام رویکرد صورت سود و زیان، بر برآورد هزینه‌های غیرقابل وصول حساب برای دوره تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]یک روش جایگزین موسوم به رویکرد اظهارنامه درآمد، بر برآورد هزینه حساب های غیرقابل وصول برای دوره تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The larger the valuation allowance, the larger the current charge to uncollectible accounts expense.
[ترجمه گوگل]هر چه کمک هزینه ارزشیابی بیشتر باشد، هزینه جاری به هزینه حساب های غیرقابل وصول بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان]هر چه مقدار مجاز ارزش گذاری بزرگ تر باشد، هزینه فعلی به هزینه حساب های غیرقابل وصول بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At the end of each month, management should again estimate the probable amount of uncollectible accounts and adjust the Allowance for Doubtful Accounts to this new estimate.
[ترجمه گوگل]در پایان هر ماه، مدیریت باید مجدداً مقدار احتمالی حساب‌های غیرقابل وصول را تخمین بزند و میزان ذخیره برای حساب‌های مشکوک را با این برآورد جدید تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]در پایان هر ماه، مدیریت دوباره باید مقدار احتمالی حساب های غیرقابل وصول را برآورد کرده و ذخیره حساب ها را برای حساب های غیرقابل وصول به این برآورد جدید تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] غیر قابل وصول

انگلیسی به انگلیسی

• not capable of being collected, not capable of being gathered, not capable of being levied

پیشنهاد کاربران

غیرقابل جمع آوری
غیرقابل وصول
غیر قابل جمع آوری

بپرس