1. For all the fine words, unco operative outcomes are far more likely.
[ترجمه گوگل]با تمام کلمات خوب، نتایج غیرهمکاری محتمل تر است
[ترجمه ترگمان]برای همه این کلمات خوب، نتایج عملی به احتمال زیاد بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای همه این کلمات خوب، نتایج عملی به احتمال زیاد بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You can indeed depend upon seemingly unco cious portio of yourself.
[ترجمه گوگل]شما در واقع می توانید به بخش به ظاهر نامطلوب خود متکی باشید
[ترجمه ترگمان]به نظر من، تو واقعا می توانی به خاطر این که دلم برایت تنگ شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر من، تو واقعا می توانی به خاطر این که دلم برایت تنگ شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mr Kan's administration has appeared unco - ordinated, confused and weak.
[ترجمه گوگل]دولت آقای کان ناهماهنگ، گیج و ضعیف به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]دولت آقای کان unco، گیج و ضعیف ظاهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت آقای کان unco، گیج و ضعیف ظاهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My friend fell unco cious.
[ترجمه گوگل]دوست من بی حال شد
[ترجمه ترگمان]دوست من، عزیز دلم، دلم را تنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوست من، عزیز دلم، دلم را تنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. George Bush's administration responded to Mr Goldberg's expulsion by declaring Bolivia unco - operative on drugs.
[ترجمه گوگل]دولت جورج بوش با اعلام عدم همکاری بولیوی در زمینه مواد مخدر به اخراج آقای گلدبرگ پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]دولت جورج بوش با اعلام جمهوری بولیوی فعال در زمینه مواد مخدر به اخراج آقای گلدبرگ واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت جورج بوش با اعلام جمهوری بولیوی فعال در زمینه مواد مخدر به اخراج آقای گلدبرگ واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید