unclothed

جمله های نمونه

1. He learned how to draw the unclothed human frame.
[ترجمه گوگل]او یاد گرفت که چگونه قاب انسان بدون لباس را بکشد
[ترجمه ترگمان]او یاد گرفت چگونه بدن لخت انسان را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's considered improper to be unclothed in public.
[ترجمه گوگل]برهنه شدن در ملاء عام ناشایست تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]داشتن لخت بودن در جامعه نامناسب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A rusted Radio Flyer wagon carried an unclothed crybaby doll with no legs.
[ترجمه گوگل]یک واگن زنگ زده رادیو فلایر یک عروسک گریه بی لباس و بدون پا حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]یک واگن مسافربری زنگ زده با لخت لخت، عروسک crybaby را با پا برهنه حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were unclothed and denuded of their wigs.
[ترجمه گوگل]آن‌ها لباس‌هایشان را درآوردند و کلاه گیس‌هایشان را برهنه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها لخت و عاری از wigs بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All that slim, rounded, unclothed flesh I'd seen - from the back - had not been girl flesh.
[ترجمه گوگل]تمام آن گوشت باریک، گرد و بدون لباسی که دیده بودم - از پشت - گوشت دختر نبود
[ترجمه ترگمان]تمام آن پیکر باریک و مدور و لخت لخت که از پشت آن دیده بودم گوشت دختر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Man unclothed would not have survived long in the far north or south.
[ترجمه گوگل]انسان بدون لباس در شمال یا جنوب دورتر زنده نمی ماند
[ترجمه ترگمان]مرد لخت از مدت ها در شمال یا جنوب زنده نخواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He unclothed his secret thoughts.
[ترجمه گوگل]او لباس پنهانی خود را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]افکار نهانی او را لخت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unclothed, except when swimming, stayed in the background, secluded in the lee of a dune.
[ترجمه گوگل]بی‌لباس‌ها، به‌جز هنگام شنا، در پس‌زمینه می‌ماندند، در تپه‌های شنی خلوت
[ترجمه ترگمان]برهنه بودند، به غیر از شنا کردن، در پس زمینه جا مانده و به سمت لی تپه شنی پناه برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Think of the countless statues of unclothed young women.
[ترجمه گوگل]به مجسمه های بی شمار زنان جوان بی لباس فکر کنید
[ترجمه ترگمان]به مجسمه های بیشمار و بی شماری از زنان عریان فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Come out unclothed, just as you came into this world. . . and reclaim your freedom.
[ترجمه گوگل]همانطور که به این دنیا آمدی بی لباس بیرون بیا و آزادی خود را پس بگیرید
[ترجمه ترگمان]- بیا بیرون - لخت لخت، درست همان طور که تو وارد این دنیا شدی و آزادیت را پس گرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Every day, people seemed more and more unclothed.
[ترجمه گوگل]هر روز مردم بیشتر و بیشتر بی لباس به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]هر روز، مردم بیشتر و بیشتر لخت می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only His eyes remain unclothed, and from His eyes piercing rays of nothingness shoot forth seeking what they may conquer.
[ترجمه گوگل]فقط چشمان او برهنه می‌مانند و از چشمانش پرتوهای نافذ نیستی بیرون می‌آیند تا آنچه را که می‌توانند فتح کنند
[ترجمه ترگمان]فقط چشمانش برهنه است و از نگاه نافذ و نافذ او که در جستجوی چیزی است که ممکن است بر آن ها غلبه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's sort of an innocent primitive, he appears unclothed he lives a free, peaceful life in harmony with the animals, with nature and the beasts, he races across the steppes with the gazelles.
[ترجمه گوگل]او به نوعی یک بدوی بی گناه است، او بدون لباس ظاهر می شود که زندگی آزاد و آرامی را در هماهنگی با حیوانات، با طبیعت و جانوران دارد، او با غزال ها در استپ ها مسابقه می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او یک نوع بدوی و بدوی است او زندگی آزاد و آرامی را در هماهنگی با حیوانات با طبیعت و حیوانات که با غزال و steppes است زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's too wrong that babies are unclothed to films and reports approximately crime and violence.
[ترجمه گوگل]خیلی اشتباه است که نوزادان برای فیلم‌ها لباس نمی‌پوشند و تقریباً جرم و خشونت را گزارش می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این خیلی اشتباه است که نوزادان لخت به فیلم ها نیستند و تقریبا جنایت و خشونت را گزارش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you are unclothed, you are not wearing any clothes; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بپرس