unclaimed

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of claimed.

جمله های نمونه

1. Prizes worth a mouth-watering £ 6 million are unclaimed.
[ترجمه گوگل]جوایزی به ارزش 6 میلیون پوند بی ادعا هستند
[ترجمه ترگمان]جوایز به ارزش ۶ میلیون پوند فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If the money remains unclaimed for a certain time it is returned to the finder.
[ترجمه گوگل]اگر پول برای مدت معینی بدون مطالبه باقی بماند به یابنده بازگردانده می شود
[ترجمه ترگمان]اگر این پول برای مدتی باقی بماند، آن به یابنده باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unclaimed property will be sold off after three months.
[ترجمه گوگل]اموال بدون مطالبه پس از سه ماه فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]اموال Unclaimed پس از سه ماه به فروش خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her luggage remained unclaimed at Frankfurt Departures.
[ترجمه گوگل]چمدان او در خروجی فرانکفورت بی ادعا باقی ماند
[ترجمه ترگمان]luggage در فرانکفورت departures بدون مطالبه باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some administrative services managers oversee unclaimed property disposal.
[ترجمه گوگل]برخی از مدیران خدمات اداری بر دفع اموال بدون ادعا نظارت می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از مدیران خدمات مدیریتی مسئول نگهداری اموال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fifty pence went unclaimed and all had been witness to the head's control of events.
[ترجمه گوگل]پنجاه پنس بی ادعا ماند و همه شاهد کنترل رئیس بر وقایع بودند
[ترجمه ترگمان]پنجاه پنس هرگز کسی را ندید و همه چیز را تحت کنترل حوادث قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The unclaimed jewellery was part of the estimated £60m haul taken from the Knightsbridge Security deposit box robbery in 198
[ترجمه گوگل]جواهرات بی ادعا بخشی از حجم تخمینی 60 متری بود که از سرقت صندوق امانات نایتزبریج در سال 198 گرفته شد
[ترجمه ترگمان]جواهرات unclaimed قسمتی از ۶۰ میلیون پوندی بود که از سرقت صندوق Security Knightsbridge در ۱۹۸ کیلوگرم بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Managers of unclaimed property often have experience in insurance claims analysis and records management.
[ترجمه گوگل]مدیران اموال بی ادعا اغلب در تجزیه و تحلیل خسارت بیمه و مدیریت سوابق تجربه دارند
[ترجمه ترگمان]مدیران دارایی unclaimed اغلب در تحلیل ادعاهای بیمه و مدیریت سوابق تجربه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The prize has remained unclaimed.
[ترجمه گوگل]جایزه بدون ادعا باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]این جایزه unclaimed مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By the end of the decade, unclaimed supplementary benefit reached £4million.
[ترجمه گوگل]در پایان دهه، مزایای تکمیلی مطالبه نشده به 4 میلیون پوند رسید
[ترجمه ترگمان]تا پایان این دهه، سود اضافی به ۴ میلیون پوند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unclaimed items will be donated to a charity organization.
[ترجمه گوگل]اقلام بلاعوض به یک موسسه خیریه اهدا خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اقلام Unclaimed به یک سازمان خیریه اهدا خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unclaimed bodies of the victims, such as rehabilitation work is under way.
[ترجمه گوگل]اجساد بی ادعای قربانیان، مانند کار توانبخشی در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]اجساد قربانیان این قربانیان، مانند کار بازسازی، در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rebel held unclaimed with rebel - held enclave is coming under sustained pressure from the armyand.
[ترجمه گوگل]شورشی که بدون ادعا با مناطق تحت کنترل شورشیان نگهداری می شود، تحت فشار مداوم ارتش و ارتش قرار دارد
[ترجمه ترگمان]The که با محاصره شورشیان که تحت کنترل شورشیان است، تحت فشار مداوم از طرف armyand قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jewels? Unclaimed properties of a valuable nature?
[ترجمه گوگل]جواهرات؟ اموال بی ادعا از طبیعت ارزشمند؟
[ترجمه ترگمان]جواهرات؟ ویژگی های Unclaimed یک ماهیت ارزشمند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Once the Will Call window closes, unclaimed tickets will not be available.
[ترجمه گوگل]پس از بسته شدن پنجره Will Call، بلیط های درخواست نشده در دسترس نخواهند بود
[ترجمه ترگمان]زمانی که پنجره تلفن بسته می شود، جریمه موجود در دسترس نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] مطالبه نشده

انگلیسی به انگلیسی

• not claimed
if something is unclaimed, nobody has claimed it or said that it belongs to them.

پیشنهاد کاربران

مطالبه نشده
[چیز] بلاتکلیف/ معلق/ بی ادعا/ بی صاحب/ مطالبه نشده

بپرس