1. There is this degree of unknown, unchartered territory, and that makes some people nervous.
[ترجمه گوگل]این درجه از قلمرو ناشناخته و نامشخص وجود دارد و این باعث عصبی شدن برخی افراد می شود
[ترجمه ترگمان]این درجه از قلمرو ناشناخته و ناشناخته وجود دارد و باعث می شود برخی افراد عصبانی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For many Chinese, gyms are new and unchartered territory, so there is a need to educate people on the proper use of gym equipment and fitness regimes.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از چینیها، سالنهای ورزشی سرزمینی جدید و نامشخص هستند، بنابراین نیاز به آموزش مردم در مورد استفاده صحیح از تجهیزات باشگاه و رژیمهای تناسب اندام وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از چینی ها، باشگاه های ورزشی ناشناخته و رسمی هستند، بنابراین نیاز به آموزش مناسب برای استفاده مناسب از تجهیزات ورزشی و رژیم های غذایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This is unchartered territory for a lot of companies and many of them are just now beginning to think about their strategies and levels of involvement.
[ترجمه گوگل]این منطقه برای بسیاری از شرکتها نامشخص است و بسیاری از آنها در حال حاضر شروع به فکر کردن در مورد استراتژیها و سطوح مشارکت خود کردهاند
[ترجمه ترگمان]این قلمرو نقشه برداری نشده ای است برای بسیاری از شرکت ها و بسیاری از آن ها در حال حاضر شروع به فکر کردن درباره استراتژی ها و سطوح مشارکت شان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. "This is unchartered waters. . . (inflation) may get away from us if we are not careful, " Bullard said.
[ترجمه گوگل]بولارد گفت: «این آبهای ناشناخته است (تورم) ممکن است از ما دور شود اگر مراقب نباشیم
[ترجمه ترگمان]بولارد می گوید: \" اگر ما مراقب نباشیم، این آب های ناشناخته هستند (تورم)ممکن است از ما دور شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Chinese people were in unchartered territory, but proved to be remarkably skilled at improvisation.
[ترجمه گوگل]مردم چین در قلمروی ناشناخته بودند، اما ثابت کردند که در بداهه نوازی مهارت قابل توجهی دارند
[ترجمه ترگمان]مردم چین در قلمرو نقشه برداری نشده ای بودند، اما ثابت شد که در بداهه سازی به طور قابل ملاحظه ای ماهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. "We're sort of in unchartered territory, " Witt adds. "You don't know what is going to upset an individual or a group to see if later they will launch a cyber attack.
[ترجمه گوگل]ویت می افزاید: «ما به نوعی در قلمروی نامشخص هستیم شما نمی دانید چه چیزی یک فرد یا گروهی را ناراحت می کند تا ببینید که آیا بعداً حمله سایبری انجام خواهد داد یا خیر
[ترجمه ترگمان]د ویت ادامه داد: \" ما در قلمرو نقشه برداری نشده ای هستیم، شما نمی دانید چه چیزی یک فرد یا گروهی را ناراحت می کند تا ببیند که آیا بعدا یک حمله سایبری را آغاز خواهند کرد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Indeed, we are moving through unchartered territory and we need new ways of understanding the shifting dynamics of the international landscape and our own bilateral relationship.
[ترجمه گوگل]در واقع، ما در قلمروی ناشناخته در حال حرکت هستیم و به راههای جدیدی برای درک پویایی در حال تغییر چشمانداز بینالمللی و روابط دوجانبه خود نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]در واقع، ما در قلمرو نقشه برداری نشده ای حرکت می کنیم و به روش های جدیدی برای درک پویایی تغییر چشم انداز بین المللی و روابط دوجانبه خودمان نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We're in unchartered waters now.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر در آب های ناشناخته هستیم
[ترجمه ترگمان]ما الان در آب های unchartered هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I know, It's unchartered territory.
[ترجمه گوگل]می دانم، این یک قلمرو ناشناخته است
[ترجمه ترگمان] می دونم، این سرزمین unchartered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Outsiders have been predicting that it couldn't last ever since. The financial and economic crisis currently plaguing the globe has lead the whole world into unchartered territory.
[ترجمه گوگل]خارجیها پیشبینی میکردند که از آن زمان نمیتوانست ادامه یابد بحران مالی و اقتصادی که در حال حاضر جهان را گرفتار کرده است، کل جهان را به قلمروی ناشناخته سوق داده است
[ترجمه ترگمان]اینگونه افراد اینگونه پیش بینی کرده اند که از آن زمان تا کنون نتوانسته اند بحران مالی و اقتصادی که در حال حاضر جهان را به ستوه آورده است، سراسر جهان را به قلمرو نقشه برداری نشده ای هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Whether album number three beckons a sea change into unchartered waters remains to be seen, but for now Vampire Weekend's status as fine purveyors of guitar-orientated pop is firmly cemented.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا آلبوم شماره سه به تغییر دریا به آبهای ناشناخته اشاره میکند یا نه، باید دید، اما در حال حاضر وضعیت Vampire Weekend بهعنوان تامینکنندههای خوب پاپ گیتار محور کاملاً تثبیت شده است
[ترجمه ترگمان]این که آیا آلبوم شماره سه به تغییر دریا در آب های نقشه برداری شده اشاره می کند یا نه، باید دیده شود، اما در حال حاضر وضعیت آخر هفته خون آشام به عنوان حاملان مناسب پاپ با جهت گیری محکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Why then has Cisco's boss taken his company into unchartered organisational waters?
[ترجمه گوگل]پس چرا رئیس سیسکو شرکت خود را به آب های سازمانی ناشناخته برده است؟
[ترجمه ترگمان]چرا این رئیس شرکت سیسکو را وادار کرده است که شرکت خود را به آب های سازمانی ناشناخته تبدیل کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. CHICAGO (Reuters) - The Federal Reserve seems almost guaranteed to wade into unchartered waters in December and cut its benchmark lending rate below 0 percent.
[ترجمه گوگل]شیکاگو (رویترز) - به نظر می رسد فدرال رزرو تقریباً تضمین شده است که در ماه دسامبر به آب های ناشناخته رفته و نرخ وام معیار خود را به زیر 0 درصد کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]شیکاگو (رویترز)- به نظر می رسد که رزرو فدرال در ماه دسامبر به آب انداخته شده و نرخ وام دهی خود را کم تر از ۰ درصد کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Well, this season could see the club venture into unchartered territory if they are drawn against one of four teams in the third qualifying round.
[ترجمه گوگل]خوب، این فصل می تواند شاهد ورود باشگاه به سرزمینی نامشخص باشد، اگر آنها در برابر یکی از چهار تیم در مرحله سوم مقدماتی قرار بگیرند
[ترجمه ترگمان]خوب، این فصل می تواند ورود این باشگاه به سرزمین نقشه برداری شده را ببیند اگر آن ها علیه یکی از چهار تیم در دور سوم مقدماتی کشیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید