unchangeably

جمله های نمونه

1. To this view, it advanced unchangeably the view of accountant assumption in this paper, from accountant main body, continuance management, accountant stages and currency measure.
[ترجمه گوگل]به این دیدگاه، دیدگاه فرض حسابدار در این مقاله، از بدنه اصلی حسابدار، مدیریت مستمر، مراحل حسابداری و اندازه‌گیری ارز، به‌طور تغییرناپذیری پیش رفت
[ترجمه ترگمان]برای این دیدگاه، دیدگاه حسابداران در این مقاله، از حسابداری اصلی حسابداری، مدیریت دوام، مراحل حسابداری و اندازه گیری واحد پول، پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It aims unchangeably at popularizing the knowledge in natural science and improving people's scientific accomplishment.
[ترجمه گوگل]هدف آن به طور تغییرناپذیر گسترش دانش در علوم طبیعی و بهبود دستاوردهای علمی مردم است
[ترجمه ترگمان]هدف آن unchangeably کردن دانش در علوم طبیعی و بهبود دستاوردهای علمی مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sum of energy during any keeps unchangeably.
[ترجمه گوگل]مجموع انرژی در طول هر یک تغییرناپذیر می ماند
[ترجمه ترگمان]مجموع انرژی در طول هر یک از این موارد unchangeably است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His views were unchangeably fixed.
[ترجمه گوگل]دیدگاه های او بدون تغییر ثابت بود
[ترجمه ترگمان]نظراتش بیش از حد ثابت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A true friend unbosoms freely, advises justly, assists readily, adventures boldly, takes all patiently, defends courageously, and continues a friend unchangeably. William Penn
[ترجمه گوگل]یک دوست واقعی آزادانه بغل می‌کند، عادلانه نصیحت می‌کند، به آسانی کمک می‌کند، جسورانه ماجراجویی می‌کند، همه چیز را صبورانه می‌پذیرد، شجاعانه دفاع می‌کند، و دوست را بدون تغییر ادامه می‌دهد ویلیام پن
[ترجمه ترگمان]دوست واقعی، unbosoms، به صراحت توصیه می کند، به آسانی کمک می کند، ماجراهای شجاعانه، همه را صبورانه تحمل می کند، با شهامت دفاع می کند، و به دوستی unchangeably ادامه می دهد ویلیام پن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you want to succeed, you have to go with the trend but not to go unchangeably against it.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید موفق شوید، باید با روند حرکت کنید، اما به طور غیرقابل تغییر در برابر آن حرکت نکنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید موفق شوید، باید با این روند همراه شوید، اما نباید به آن عادت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The regiment was a home, too, and a home as unchangeably dear and precious as the parental home.
[ترجمه گوگل]هنگ نیز خانه ای بود و خانه ای به اندازه خانه والدین عزیز و ارزشمند
[ترجمه ترگمان]هنگ هم خانه ای بود و خانه ای در خانه پدری که در خانه پدر و مادری بسیار عزیز و گرامی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Events related to people's own benefits or health remain the focus in our society unchangeably.
[ترجمه گوگل]رویدادهای مربوط به منافع یا سلامتی خود افراد به طور تغییرناپذیر در کانون توجه جامعه ما باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]رویداده ای مربوط به منافع و یا سلامت افراد، کانون توجه جامعه ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• immutably, in an unchanging manner, in the manner of remaining the same

پیشنهاد کاربران

بپرس